نظر شما چیست؟
آن شب که ملوسانه به ما زُل زده بودی
با شوت نگاهت به دلم گل زده بودی
**
اما چه گلی! چون که کمک داور انصاف
پرچم زده بوده است که با فول زده بودی
**
دردا دل من واشُد از آن سنبل زلفت
یعنی گره عاطفه را شل زده بودی
**
قربان دماغت که از آن سرو خمیده(!)
از چشم الی چانة خود پل زده بودی
**
بر حمل چنین بار گرانت نظری بود
گه گاه اگر لاف تحمل زده بودی
صفحات کتاب :
160
کنگره :
‫PIR8098‭‬ ‭/ل85‫8خ 1392‬
دیویی :
‫62/ 1فا8‬
کتابشناسی ملی :
3229632
شابک :
978-600-175-526-2
سال نشر :
1392
شابک دیجیتال :
978-600-03-2444-5

کتاب های مشابه خنده های فالش