سفر به قلعه خورشید

معرفی کتاب سفر به قلعه خورشید

کتاب سفر به قلعه خورشید، اثر رقیه بابایی؛ رمان تاریخی مذهبی برای گروه سنی نوجوان است. این رمان داستان پرفراز و نشیب برده‌ای است به نام سحاب که آرزوی کاتب شدن را در سر دارد؛ او که قبلا تعریف هزاران کاتب نیشابوری را شنیده، حالا با آمدن کاروان حکومتی مامون از مدینه به سمت مرو پنهانی با آن‌ها همراه می‌شود تا خودش را به نیشابور، شهر هزاران کاتب، برساند اما در مسیر سفر با اتفاقاتی روبه‌رو می‌شود که مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد. اتفاقاتی که در مسیر این سفر رخ می‌دهد، مخاطب را با  شخصیت مجذوب، سبک زندگی و تاریخ سیاسی حضرت آشنا می‌کند و در نهایت خواننده به لزوم وجود امام در هر زمان برای راهنمایی و سعادت انسان‌ها پی می‌برد.

گزیده کتاب سفر به قلعه خورشید

مدینه
آسمان تاریک شده بود و هیچ ماه و ستاره‌ای نداشت. سحاب بعد از گذر از کوچه‌های باریک، به در بزرگ و چوبی قصر رسیده بود. داشت به آن نگاه می‌کرد که در با صدایی آهسته باز شد. با شنل بلند روی شانه‌اش و کتاب بزرگ در دستش وارد قصر شد. در راهروی سنگی فقط صدای پای او می‌آمد، که هر چه جلوتر می‌رفت تاریک‌تر می‌شد و طولانی‌تر.

صدای تپش قلبش در گوشش می‌پیچید. گاهی صدای بال زدن چیزی از کنارش می‌گذشت، اما او آن‌قدر ترسیده بود که حتی جرئت نمی‌کرد سرش را بالا بیاورد و به آن ها نگاه کند. یک‌دفعه چیزی مثل شبح در کنارش ظاهر شد و مچ دستش را گرفت. سحاب جیغ می‌کشید و می‌خواست دستش را از او جدا کند، اما نه صدایش از گلویش بیرون می‌آمد و نه دستش تکانی می‌خورد. شبح خندید و روبه‌رویش ایستاد. سحاب به او نگاه کرد.. .