مرد کور و زن زشت

معرفی کتاب مرد کور و زن زشت

کتاب مرد کور و زن زشت نوشته جناب آقای سجاد رحمت‌زاده پریخانی می‌باشد و انتشارات متخصصان آن را به چاپ رسانده است.

مرد کور و زن زشت" داستانی تلخ و تأمل‌برانگیز از دو انسان شکست‌خورده است که سرنوشت آن‌ها را به‌اجبار در کنار هم قرار داده است. مردی نابینا که زندگی‌اش در تاریکی مطلق می‌گذرد و زنی که با چهره‌ای نامطلوب، مورد قضاوت و تحقیر اجتماع قرار گرفته است. این دو، هر یک با دردهای شخصی خود، در جهانی بی‌رحم و پر از قضاوت، به دنبال روزنه‌ای برای امید و نجات هستند.

نویسنده با نثری شاعرانه و سرشار از احساسات، جهان پررنج این دو شخصیت را توصیف می‌کند؛ جهانی که در آن نه زیبایی ظاهری اهمیتی دارد و نه توانایی بینایی، بلکه حقیقت درونی انسان‌ها در جدالی نابرابر با سرنوشت رقم می‌خورد. این داستان نه‌تنها روایتی از فقر و محرومیت است، بلکه تصویرگر تبعیض اجتماعی، بی‌عدالتی، و قضاوت‌های سطحی جامعه است که افرادی چون شخصیت‌های این کتاب را به حاشیه رانده و مجبور به پذیرش شرایطی ناخواسته می‌کند.

"مرد کور و زن زشت" با پرداختی عمیق به احساسات انسانی، فلسفه‌ی وجودی، و تقابل امید و ناامیدی، خواننده را به تفکر در مورد ارزش‌های انسانی، عشق و سرنوشت وامی‌دارد. اگر به داستان‌هایی که به درون انسان و پیچیدگی‌های زندگی می‌پردازند علاقه‌مندید، این کتاب می‌تواند شما را درگیر خود کند و تا پایان با خود همراه سازد.
این کتاب برای کسانی که به داستان‌های فلسفی، اجتماعی و احساسی علاقه‌مندند، یک انتخاب ارزشمند محسوب می‌شود.

بخشی از کتاب مرد کور و زن زشت

من از سلاله‌ی برگ‌های رهایم، که با نسیم هر باد سبکی، سبک‌سر و دربه‌درم، نه درختی دارم که آویزش شوم، نه دست غیبی هست که مرا از طبیعت بدزدد و میان دفتری امانم دهد، رها و بی‌مقصد، افسارم به چنگال بادی گرفتار شده که به هر دری می‌رسد، سرم را می‌کوبد... .