کتاب بیست و هفت نفر نوشته محمدرضا نجفی میباشد و انتشارات سدید آن را به چاپ رسانده است.
داستان 27 همکلاسی در دانشگاه است که هر کدام سرنوشت خود را پیدا میکنند. داستان این افراد داستانی از عالم دانشجویی است.این کتاب که در اولین جشنواره ملی کرسیهای آزاداندیشی برگزیده شده، به دنبال آگاهسازی دانشجویان نسبت به مسائل مهم دوران دانشجویی و حاشیههای آن است.
دانشجویان وقتی وارد دانشگاه میشوند از خیلی مسائل بیاطلاعاند. نمی دانند که ممکن است بی انگیزه شوند، نتوانند وظایفشان را تشخیص دهند، اعتقاد قلبیشان را به حل مشکلات و موفقیت از دست بدهند، نسبت به آیندهشان دچار ابهام شوند، اعتمادبه نفس خود را از دست بدهند، جذب حواشی دانشگاه و مسائل سیاسی و ... شوند، گسست معنوی و اخلاقی پیدا کنند یا دچار تقلیدهای کورکورانه شوند. این کتاب تلفیقی از سبک زندگی اسلامی و نکات مشاورهای در قالب داستانهای جذاب و شنیدنی و سرشار از ضربالمثلها و کنایات ادبی است.
از آن تاریخ هفت سال میگذرد؛ آن روزی که با ورود به دانشگاه، طعم دانشجو شدن را چشیدم. خوب به یاد دارم که در ایام کنکور و امتحانات نهایی همۀ اعضای خانوادهام برنامههایشان را با درس خواندن من تنظیم میکردند. وِرد زبان پدرم این جمله بود که «من همۀ شرایط را برایت فراهم میکنم؛ تو فقط خوب درس بخوان ». و همین جمله برای من بسانِ کاتالیزور و ریختن بنزین روی آتش بود و انگیزه مرا به اوج خود میرساند! مادرم هم مثل پروانه دورم میچرخید و دائم برایم دعا میکرد تا رتبۀ خوبی کسب کنم.