کتاب یک تکه ماه نوشته سرکار خانم تینا دولتآبادی میباشد و انتشارات متخصصان آن را به چاپ رسانده است.
کتاب یک تکه ماه روایت راز سرخ رنگی به بلندای صد سال است. داستان زنانی که وارث رازهای یکدیگر هستند. زنانی که در یکی از شوریدهترین روزهای تاریخ این سرزمین در کنار هم زیستهاند و درد مشترک از آنها یک پیکر واحد و نو ساخته که با بغض و کینهای زنانه به کمین نشسته. داستان یک تکه ماه در دو زمان تهران ۱۴۰۰ و طهران ۱۳۲۰ و توسط دو راوی روایت میشود . قصهای سراسر دلدادگی به خاک، خانه و همخون. ژرفا نویسنده است و به دلایل بسیاری تن به مهاجرت اجباری میدهد.
او به خونخواهی خودش راهی غربت میشود. سالها دور از همسرش در تهران زندگی کرده و حالا به اصرار " اون" میرود که به او ملحق شود. ژرفا پی به رازهای زیادی در ارتباط با همسرش برده. رازهایی که با فاش شدنشان رنج بسیاری را به او تحمیل کرده. ساعت پروازش را برای بار چندم چک میکند. باید برای خداحافظی به دیدن مادرش برود و درست در شبی که میرود تا تهران را که جانش به آن بند است ترک کند، مادرش از یک کتاب خطی موروثی به قلم جد مادریشان که سرگذشت زنی به نام درنا در سال ۱۳۲۰، سالهای اشغال ایران است خبر میدهد.
مادر کتاب را به ژرفا میسپارد با اینکه رسم بر این نبود. این کتاب در لحظات آخر پندی موروثی و مادرانه به ژرفا بود. او کتاب را در طول سفر میخواند. حالا دیگر ژرفا وارث راز بزرگِ درنا جد مادریاش میشود. پس از آن، کتاب خطی، مادر، عمارت شمس و تهران دلایل محکمی میشوند تا ژرفا کارش را هرچه زودتر تمام کند و به ایران برگردد. تینا دولت آبادی، نویسنده ایرانی و دانش آموخته رشته ادبیات است. او آذر ماه ۱۳۶۴ در تهران متولد شد. علاقه به زبان و ادبیات فارسی و همچنین تاریخ و فرهنگ ایرانی، او را به سمت و سوی داستاننویسی سوق داد.
صدای رعد شوک بدی داد. رعد نبود، انگار که اسرافیل در صور دمید. صدای آخرالزمانی بود. دلم ریخت. ترالان هین بلندی کشید و سرها ناخودآگاه به سمت پنجره چرخیدند.
با اینکه پرده حریر مانع از دیدن آسمان بود، اما برقی که گوشه آسمان را روشن میکرد، مثل فلاش دوربین عکاسی موسیو کارو چشم را میزد. زیر لبی گفتم: «چیزی نیست، انگار قراره سیل بیاد.» هما که در افکارش گیر کرده بود، ناخواسته بلند فکر کرد و گفت: «این مارش جنگه.» جمله هما سرآغازی برای مرور هر آنچه که باید گفته میشد، بود.