0.0از 0

راه سفید

زندگینامه داستانی شهید محمدجعفر حسینی(ابوزینب)مدافع حرم لشکر فاطمیون از زبان همسر

۳۶٬۰۰۰
خرید
  • الکترونیکی
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب

معرفی کتاب راه سفید

کتاب راه سفید نوشته فاطمه سادات کیایی از انتشارات روایت فتح، یکی از آثار ادبیات دفاع مقدس است که به بیان خاطرات و روایت‌های مربوط به دوران جنگ ایران و عراق می‌پردازد. این کتاب با نگاهی عمیق و احساسی، به بازگویی داستان‌ها و تجربیات رزمندگان، خانواده‌های شهدا و افرادی که در جبهه‌ها و پشت جبهه حضور داشتند، اختصاص دارد.

موضوعات اصلی کتاب:
1. خاطرات رزمندگان و شهدا: کتاب شامل روایت‌هایی از زندگی، مبارزات و ایثار رزمندگان و شهدای دفاع مقدس است. این خاطرات به‌صورت مستند و با جزئیات دقیق بیان شده‌اند.
2. روایت‌های خانوادگی: بخشی از کتاب به بیان خاطرات خانواده‌های شهدا و افرادی اختصاص دارد که عزیزان خود را در راه دفاع از میهن از دست دادند.
3. روحیه مقاومت و ایثار: کتاب بر روحیه مقاومت، فداکاری و از خودگذشتگی رزمندگان و مردم ایران در دوران جنگ تأکید دارد.
4. تأثیرات جنگ بر جامعه: نویسنده به بررسی تأثیرات جنگ بر جامعه، خانواده‌ها و نسل‌های بعدی نیز می‌پردازد.

"راه سفید" نه‌تنها به‌عنوان یک اثر ادبی و مستند، بلکه به‌عنوان یک منبع الهام‌بخش برای نسل‌های آینده است. این کتاب نشان می‌دهد که چگونه روحیه مقاومت و ایثار می‌تواند در سخت‌ترین شرایط، ملتی را به پیروزی برساند.

اگر به دنبال کتابی هستید که شما را با عمق فاجعه و عظمت مقاومت مردم ایران در دوران دفاع مقدس آشنا کند، "راه سفید" گزینه‌ای بسیار مناسب است.

گزیده کتاب راه سفید

راضی به رفتنش شدم اردیبهشت سال ۱۳۹۳ گفت بعد از چهل وپنج روز بر می گردد. ساکش را خودم بستم چیز زیادی برنداشت. چند دست لباس داشت و دو سه تا کتاب از امام خمینی و آیت الله بهجت، مفاتیح و قرآن هم همیشه همراهش بود روز رفتن غسل کرد و حاضر شد. من زینب قرآن و کاسه آب معطر شده جلوی در منتظر رفتنش بودیم. کوله را انداخت روی دوشش و توی راهرو مشغول یا کردن پوتین هایش شد.

دستم می لرزید داشتم با دست های خودم راهی اش می‌کردم به سمت میدان جنگ اما ته دلم آرامش خوبی داشتم بیشتر از من حال جعفر خوب بود. لبخند از لیش محو نمی شد. سه بار از زیر قرآن و آب رد شد. خداحافظی کردیم پیشانی ام را بوسید و بی هیچ تعللی رفت بدرقه جانانه ای بود خیلی بهش چسبید. همیشه می گفت او بار دوم که بدر قدم کردی یک چیز دیگر بود.»

یکی دو ساعت بعد از رفتنش زنگ زد و گفت که دو هفته نمی تواند صحبت کند. گفتم اما صدایت واضح است ده تهران هستی؟»