ﮐﺘﺎب ساختن یک معمار ﻣﻘﺪﻣﻪای از ﻧﻈﻢ و اﻧﻀﺒﺎط در ﻣﻌﻤﺎری اﺳﺖ و ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽﺷﻮد روﯾﮑﺮد اﯾﻦ ﮐﺘﺎب ﺗﺎ ﺣﺪودی ﻣﺘﻤﺎﯾﺰ از ﺑﺴﯿﺎری از ﮐﺘﺎبهای دﯾﮕﺮ ﺑﺎﺷﺪ. از آﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﯾﮏ رﺷﺘﻪ ﺑﻌﻨﻮان ﯾﮏ داﻧﺶ ﺧﺎص و ﺣﻮزه ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯽﺷﻮد، ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﯽﮔﯿﺮد ﮐﻪ ﮐﻠﯿﻪ رﺷﺘﻪﻫﺎی ﺣﺮﻓﻪای ﺟﻮاﻣﻊ ﻋﻤﻠﯽ دارای ﻣﺠﻤﻮﻋﻪﻫﺎی ﺗﺨﺼﺼﯽ و دﺷﻮار داﻧﺶ، ﻣﻬﺎرتﻫﺎ، ﺗﺌﻮریﻫﺎ و روشﻫﺎی ﺧﺎص ﺧﻮد ﻣﯽﺑﺎﺷﻨﺪ و ﻫﻤﻪ ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن ﯾﮏ ﻋﻤﺮ را ﺑﺮای ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺗﺴﻠﻂ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺮ اﯾﻦ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺗﺨﺼﺼﯽ ﺳﭙﺮی ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.
ﻋﻼوه ﺑﺮ اﯾﻦ، ﺗﻤﺎم رﺷﺘﻪﻫﺎی ﺣﺮﻓﻪای دارای اﻧﺤﺼﺎر در ﺣﻮزه ﻋﻤﻞ ﺧﻮد ﻫﺴﺘﻨﺪ: ﭘﺰﺷﮑﺎن، وﮐﻼ، ﻣﻬﻨﺪﺳﯿﻦ، ﻣﻌﻤﺎران و ﺑﻘﯿﻪ. ﻋﻨﺎوﯾﻦ و ﻣﺸﺎﻏﻞ ﻣﻨﺤﺼﺮاً ﺑﺮای ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺪرک رﺷﺘﻪ ﺧﻮد را درﯾﺎﻓﺖ ﮐﺮدهاﻧﺪ ﻣﺤﻔﻮظ اﺳﺖ. در ﻋﻮض آن اﻧﺤﺼﺎر، ﭘﺲ از آن، ﻫﺮ ﺣﺮﻓﻪای ﻗﺮاردادی را ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﯽآورد ﮐﻪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ آن داﻧﺶ دﺷﻮار را در ﺧﺪﻣﺖ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﭘﺮورش دﻫﺪ.
ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﻌﻤﻮل، کتابهایﻣﻘﺪﻣﺎﺗﯽ در ﻣﻌﻤﺎری ﻣﺴﺘﻘﯿﻤﺎً ﺑﺮ داﻧﺶ، ﻣﻬﺎرتﻫﺎ، ﺗﺌﻮریﻫﺎ و ﻣﺘﺪﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوﺗﯽ ﮐﻪ ﻣﻌﻤﺎران از آن اﺳﺘﻔﺎده ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻣﺘﻤﺮﮐﺰ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ. اﯾﻦ اﻣﺮ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺒﺎﺣﺚ اﺻﻠﯽ در زﻣﯿﻨﻪ ﺑﺤﺚ در ﻣﻮرد ﻃﺮاﺣﯽ، ﻓﻨﺎوری و ﺗﺎرﯾﺦ ﻣﻄﺮح ﻣﯽﺷﻮد. اﻣﺎ ﺑﺎ روﯾﮑﺮد ﻣﻮﺿﻌﯽ ﺑﺮﺧﯽ ﻣﺸﮑﻼت وﺟﻮد دارد ﮐﻪ در ﮐﺘﺎب ساختن یک معمار ﺑﻪ آن ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، ﮐﺘﺎب ساختن یک معمار ﻣﺮوری ﺑﺮ ﻧﻈﻢ و اﻧﻀﺒﺎط اﺳﺖ. ﺗﻤﺮﮐﺰ روی ﭼﺎرﭼﻮبﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺒﺎﺣﺚ را در ﮐﻨﺎر ﻫﻢ ﻧﮕﻪ ﻣﯽدارﻧﺪ. ﭼﺎرﭼﻮﺑﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﺎی دﯾﺪ ﭘﺮﻧﺪه را اراﺋﻪ ﻣﯽدﻫﺪ. اﯾﻦ روﯾﮑﺮد ﺑﻪ ﻫﻤﺎن اﻧﺪازه ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﻣﻮﺿﻌﯽ و ﻣﺘﻤﺮﮐﺰ ﺑﺮ داﻧﺶ اﺳﺖ، اﻣﺎ داﻣﻨﻪ ﺳﺎﺧﺖ ﻣﻌﻤﺎر ﮔﺴﺘﺮدهﺗﺮ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد.
نوگیه و کوکلن از ژوئن 1884 روی ایدهی ساخت یک برج بسیار بلند کار میکردند تا اینکه مسابقهی نمایشگاه جهانی فرصت اجرای این ایده را در اختیار آنها قرار داد. دو مهندس وقتی دریافتند که نقشههای آنها اگرچه تأثیرگذار بود اما نظر عموم را جلب نکرده است،از معمار فرانسوی به نام استفن سووِستْر خواستند تا روی ظاهر برج کار کند. او پیشنهاد داد پایهها سنگکاری شود، چهار ستون با کمانهایی عظیم به هم برسند، سالنهای بزرگ با دیوارهای شیشهای در هر طبقه ساخته شود، بالای آن شبیه به پیاز باشد و انبوهی از تزئینات دیگر را برای این برج خواسته بود. نمای نهایی برج نسبت به طراحی اولیهای سووِستر سادهتر از کار درآمد اما بسیاری از خصیصههای متمایز برج به لطف حضور او شکل گرفت. هر کدام از 18 هزار قطعهای که برای ساخت این برج به کار رفتهاند، بهطور اختصاصی برای پروژه محاسبه و در کارخانه ایفل در حومه شهر آماده شدند. این سازهی آهنی از چهار پایه قوسی عظیمی تشکیل شده که به طور منحنی تا زیر قسمت اصلی برج ادامه پیدا کرده است و به هم میرسند. ساخت این برج، 2,5 میلیون پرچ حرارتی و 7300 تن آهن نیاز داشت.
برای حفاظت سازه در برابر عوامل محیطی، کارگران هر اینچ آن را رنگ زدند و بعد از آن، 18 بار دیگر نیز رنگ شد. در اصل قرار بود این برج فقط 20 سال پابرجا بماند، اما کاربرد آن به عنوان یک فرستندهی بیسیم تلگراف باعث شد تا مدت زمان بیشتری در جای خود بایستد. بعد از پیروزی شرکت ایفل در مسابقه ساخت برج در مشخص شد که این سازه موقتی بوده و بعد از 20 سال قرار شد که این پروژه منحل شود؛ اما گوستاو ایفل علاقهای نداشت که پروژهی محبوبش بیمصرف و ناتمام بماند، پس به فکر ساخت برجی افتاد که ابزاری ضروری برای جامعهی علمی باشد.