کتاب واکاوی فمینیسم و آثار آن در نظام خانواده، اجتماع و نظام اداری نوشتۀ ولیالله نقی پورفر است و انتشارات سدید آن را منتشر کرده است.
خانواده سلول اصلی جامعه و اولین نهاد اجتماعی است که نقش مهمی در سلامت جامعه دارد. اگر این سلول سالم باشد بقیۀ جامعه نیز سالم خواهد بود. پیشرفت جامعۀ اسلامی بدون بهرهمندی کشور از نهاد خانوادۀ سالم، سرزنده و بانشاط، امکانپذیر نیست.
خانواده واحد بنیادی جامعۀ اسلامی است و زن، واحد بنیادی خانواده. انقلاب اسلامی با بهرهگیری از تعالیم نورانی اسلام جایگاه و نقشی والا و مهم برای زنان در نظر گرفته است. در جمهوری اسلامی ایران زنان از یک طرف توانمندیهای خودشان را در عرصههای مختلف اجتماع به اثبات میرسانند و از طرف دیگر از فضای خانه و تربیت فرزند و نقشهای همسری و مادری خود نیز فاصله نمیگیرند. این عملکرد نتیجۀ احترام به آموزههای اسلام در مورد اهمیت دادن به خانواده و نقش محوری زن در آن است. مسئلۀ زنان در جامعه در دو عرصۀ خانواده و جامعه تبیین میشود. این نگاه به مسائل زنان که برآمده از دین مبین اسلام است سبب ارتقای توانمندی بانوان و پیشرفت جامعه شده است. اسلام برای زنان جایگاهی خاص قائل است، از این منظر زن دارای کرامت است و سنگ بنای جامعه و خانواده محسوب میشود. بر اساس این نگرش حضور زنان در عرصههای مختلف فعالیتهای اجتماعی مانع از تشکیل خانواده و استحکام بخشیدن به آن نمیشود.
بدیهی است مشکل امروز جامعۀ غرب نوع نگرش مسئولان به خانواده است که آن را به عنوان نهاد اصلی و مهم تلقی نمیکنند و زن را به صورت فردی جدا از خانواده میبینند. در جمهوری اسلامی ایران زن محور آرامش خانواده به شمار میآید. اگر نقش آرامشدهندۀ زن و نقش امنیتبخش مرد با یکدیگر هماهنگ باشد محبت و علاقه بین آنها ایجاد خواهد شد. نتیجۀ این هماهنگی و همیاری آن است که مشکلات بیرون از خانه برای زن قابل تحمل خواهد شد و زن در عرصۀ اجتماع میتواند نقش فعال و اثرگذار داشته باشد.
از این رو قانون اساسی توجه ویژهای به موضوع خانواده نشان داده و بر تشکیل آسان خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایۀ حقوق و اخلاق اسلامی تأکید دارد به همین علت اشتغال زنان در اموری که به استواری روابط خانوادگی و به قداست و پاسداری از آن آسیب میرساند مطلوب نظر قانون اساسی نیست.
در مجلس خبرگان قانون اساسی فلسفۀ تأسیس اصل مزبور اینگونه بیان شده است: این اصل به منظور اهمیت دادن به نظام خانواده است که یک نظام خاص اجتماعی است که خانواده به معنای واقعی خانواده در جامعه محفوظ بماند و عوامل و شرایطی که خانواده را سست کرده و از بین میبرد در قوانین و برنامهریزیها چارهاندیشی شود. چون در زندگی ماشینی زنها از محیط خانواده به محیط کار جذب میشوند و همین رفتن زن از محیط خانواده به محیط کار و جذب شدن در آن، خانواده را تضعیف کرده و آن را از معنای واقعی خانواده بیرون برده و آن را متلاشی میسازد و خانواده را در جامعۀ بزرگ حذف میکند. این اصل برای این است که بگوییم قوانین و برنامهها طوری تنظیم شود که خانواده در جامعۀ بزرگ حذف نشود و معنای آن محفوظ بماند؛ نه تنها محفوظ بماند بلکه وسایلی نیز فراهم شود که این وسایل برای تشکیل و حفظ و حراست خانواده، آن هم خانوادۀ سالم و بر مبنای حق و فضیلت که تأمینکنندۀ مرد، زن و بچهها و هر کسی که منتسب به آن خانواده است ضروری است. در این اصل حق زن در مقابل حق مرد مورد تکیه بالخصوص نیست بلکه از خانواده به عنوان یک واحد بنیادی اسم برده شده که در مقابل هضم شدن خانواده در جامعه و از بین رفتن خانواده به مفهوم اصلی آن است. البته زن میتواند کار کند به حدی که به حقوق بچهها لطمه نزند و با وظایف مادری و شوهرداری منافاتی نداشته باشد. در اسلام جذب شدن زن در محیط کار به طوری که عواطف بین شوهر و زن و بچه، مادر، مهر مادر و تربیت اولاد به کلی از بین برود به هیچ وجه جایز نیست.
متأسفانه شرایط کنونی جامعه به گونهای است که زنان ما علیرغم کسب مدارج و مدارک تحصیلی عالیه حتی در رشتههای دینی و مذهبی نه تنها متوجه نقش و وظیفۀ مهم خود در خانواده نشده بلکه با افتخار از تساوی و اشتراک حقوق با مردان صحبت میکنند و حتی هنوز بعضی فرهیختگان دانشگاهی و حوزوی تصورشان بر این است که ما نباید زیردست مردان شویم و باید تا آنجا که میتوانیم در مقابل مردان بایستیم و نگذاریم آنها بر ما حکومت کنند و حال آن که با دقت و توجه به آموزههای دینی میبینیم به غلط برای دستیابی به حقوق زنان و زیردست نشدن مردان، با این نوع تفکر آن نکات مهم و حیاتی در رسیدن به اهداف والای تعیین شده برای زن از طرف دین اسلام را زیر پا گذاشتهاند. با توجه به اهمیت نظام خانواده و نقش مادری و همسری و دور شدن جامعه از ارزشهای واقعی، مجمع تربیتی بانوان تهران وظیفۀ خود دانست در این جهت قدمی برداشته و بیانات ارزشمند و عمیق استاد نقیپورفر در همایش واکاوی فمینیسم که در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۰ در پژوهشگاه فرهنگ و هنر وزارت ارشاد برگزار شده را بعد از بازبینی و بررسی و تکمیل آن توسط استاد به صورت کتاب حاضر تهیه کند.
«در پرداختن و تبیین هر بحث، و تعیین جایگاه آن در نظام اسلامی، بایستی به طرح و برنامۀ اساسی و جامع اسلام در اصلاح امور فرد، خانواده، جامعه و نظام حاکم، عنایت و اشراف داشته باشیم و بدانیم که نگاه کلان اسلام در ساماندهی امور فردی و اجتماعی بر اساس چه مبانیای شکل میگیرد.
از منظر اسلام، بایستی نظام خانواده، محور سلامت فرد و جامعه و محور سیاستگذاری مجموعۀ نظامهای اسلامی (نظام فرهنگ، اخلاق و تعلیم و تربیت، نظام اقتصاد، سیاست، و مانند آن) باشد.
یعنی هر طرح و برنامهای در هر حوزهای از جامعه بخواهد بهدرستی طراحی و عملیاتی شود، بدون توجه به جایگاه و اقتضائات اصیل خانواده در سه عرصه «تشکیل، تحکیم و تعالی، و صیانت از گسست»، شدنی نیست. البته ممکن است مجموعۀ نظامهایی تعریف شود که در بهترین حالت، التقاطی بوده و ربطی به اسلام نداشته باشد؛ چنانکه گاهی در جامعه، تعریف و عملیاتی شده است.
اسلامی بودن مجموعۀ نظامهای اجتماعی با دو شاخص اساسی اعتبار دینی، و کارآمدی، محک میخورد و اعتبار پیدا میکند.
محور بودن نظام خانواده در تدبیر نظام اسلامی، بحث سرنوشتساز و اساسی است که هنوز در تفکر راهبردی ما در هیأتهای اندیشهورز (اتاقهای فکر) نظام، از جمله شورایعالی انقلاب فرهنگی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای نگهبان، مجلس شورای اسلامی و مانند آن، جدی نبوده و یکی از مصیبتهای بزرگ مملکت در برنامهریزی کلان و تفصیلی مجموعۀ نظامها و نظام اداری کشور است.
نظام خانواده از منظر اسلام، ویژگیهای مجموعۀ نظامهای آموزش و پرورش، اقتصاد، فرهنگ، اجتماع و سیاست، و روابط اداری و اجتماعی، و جایگاه شغلی زنان و مردان و مانند آن، را به گستردگی و عمق، تحتالشعاع اقتضائات اصیل خود قرار میدهد.
اگر این محور تدبیر نظام، به درستی شناخته شود، متفکران، طراحان، برنامهریزان و مجریان ما خیلی آسانتر به همگرایی میرسند؛ مشکل اساسی این است که آن اصول و مبانی طراحی نظام اسلامی و این محوربودن، در ذهن طراحان و مجریان به درستی مشخص نیست و از این رو، عرصۀ برنامه و اجرا با انبوهی از دیدگاههای مختلف و آسیبافزا، مواجه است».