نظر دیگران

نظر شما چیست؟
او همیشه گرمش هست من همیشه سردم. تابستان که براستی هوا گرم است جز اینکه گلایه کند بسیار گرمش است کار دیگری نمی کند . و از اینکه می بیند من شب ژاکت می پوشم کلافه می شود . او برخی زبانها را خوب می تواند صحبت کند من هیچ زبانی را بلد نیستم خوب صحبت کنم . او حس جهت یابی خوبی دارد من اصلا در شهر خودم هم گم می شوم وباید برای بازگشت به خانه خودم پرس و جو کنم . او از پرس و جو نفرت دارد وقتی با اتومبیل به شهر نا آشنایی می رویم دوست ندارد پرس و جو کنیم. و به من حکم می کند که نقشه شهر را نگاه کنم. من بلد نیستم نقشه های شهر را نگاه کنم از آن دایره های قرمز گیج می شوم و او عصبانی می شود. او عاشق تئاتر نقاشی و موسیقیست خصوصا موسیقی من از موسیقی هیچ سر در نمی آورم. نقاشی برایم کم اهمیت است و در تئاتر دلتنگ می شوم .
دیویی :
‫‭8‮فا‬3/62‬‬
کتابشناسی ملی :
2748161
شابک :
978-600-6544-02-1
سال نشر :
1391
کنگره :
‫PIR8184‭‬‭ /ر9‫‭ق6 1391

کتاب های مشابه من و او