سیاه صورت کتاب نرجس شکوریان فرد، پیرامون ماجرایی واقعی و عجیب از ارتباط بازیگران با سفیران کشورهای اروپایی در پشت پرده سینما را به تصویر می کشد؛ این کتاب توسط انتشارات عهد مانا منتشر شده است.
داستان کتاب سیاه صورت که از یک ماجرای واقعی عجیب پرده برمیدارد، بر اساس یک پرونده ی واقعی نوشته شده است، این در حالی است که اسامی شخصیت ها و نام مکان ها به دلایل امنیتی اصلی و واقعی نیست و هرگونه تشابه اسمی تصادفی است!
کتاب سیاه صورت ماجرای عجییب ارتباط بازیگران با سفیران کشورهای اروپایی و باز هم دلاوری های سربازان گمنام امام زمان (عج) هستند که سوژه های این دست را رسوا می کنند. کتاب سیاه صورت داستان خود را در 25 صورت به نمایش می گذارد و نتیجه گیری از آن را به عهده خواننده می گذارد.
هر از گاهی بعضی از خوانندگان به اشتباه اسم این کتاب را کتاب صورت سیاه به زبان می آورند.
حافظ کارش تمام شده بود. صدرا که صندلیاش را چرخاند سمت خودش حافظ دستانش را به حالت تسلیم بالا آورد و گفت:
-والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته! و برگههای روی میز را برداشت و گرفت مقابل صدرا:
-این تمام گزارشات کامل و جامع تقدیم کنید به آقاوحید!
صدرا برگهها را گرفت و نگاهی کلی به سی صد صفحهی آن انداخت. حافظ سه تا هارد بسته بندی شده هم روی برگهها گذاشت:
-کتبی، صوتی، تصویری! خلاص!
صدرا سری به تأیید تکان داد و گفت:
-تا فردا یاعلی!
حافظ قیافهی حق به جانبی گرفت و تشر زد:
همین؟ یه دستت درد نکنه نیروی من! بیا مهمانت کنم سربازجان!
صدرا اصلا پشت سرش را هم نگاه نکرد و گفت:
-همین که تو زودتر از همهی ما مرخصی خودش ظلم بزرگیه! خونه رفتنت هم جایزهی بزرگ!
حافظ خوش حال از این که می تواند دل سیر بچههایش را ببیند شال و کلاه کرد. پروندهی پری سیما معتضد در دایرهی کاری آن ها تمام شده بود و حافظ بیش از ده ساعت بود که داشت گزارش ها را تکمیل میکرد. در مسیر کمی خرید کرد تا دست خالی نباشد. استقبال بچههایش گرم و خوب بود و همسرش سرد و تلخ:
خوبه ما رو یادت هست!
جهت اطلاع از قیمت کتاب سیاه صورت می توانید با سایت و یا نرم افزار فراکتاب مراجعه کنید.
موسیقی کلاسیکی که در روشن و تاریک سالن پیچیده بود، فضا را آماده می کرد تا هرکس بتواند با امنیت و آرامش صحبتش را داشته باشد. سرویس مبل های دو و نهایت سه نفره ی کرم قهوه ای، هارمونی دل انگیزی با رنگ پارکت ها و دیوارها داشت و طوری چیده شده بود که هیچ کس به دیگری تسلط نداشت و با جدیّت مشغول گپ وگفت هایشان بودند. تنها مبلمان جمعی ده نفره ی سیاه رنگ در گوشه ی سمت چپ سالن بود که هنوز وقت آن نرسیده بود تا دورش جمع شوند و بازی پوکر را شروع کنند. لوستر بزرگ آویزان از سقف بلند سالن در خاموشی فرو رفته بود و حتما در زمان خاصی که می خواستند میز شام را بچینند روشن می شد.
صدای خنده ی پری سیما که بلند شد، دکتر حواسش را از فضای سالن گرفت و داد به گیلاس لیمونادش و آن را آرام آرام سر کشید. گرمی نوشیدنی حالیش کرد که زمان زیادی نوشیدنی دستش بوده است. پیش از آن که مستخدم قرمزپوش بخواهد زهرماری تعارفش کند، از جایش بلند شد تا کنار میزهایی که انبوه خوراکی ها را با چینش زیبایی روی خود جا داده بود، برود. میان میوه ها و شیرینیها دلش باز لیموناد خنکی خواست که تلخی تنهایی را برایش از بین ببرد.
نسخه الکترونیک کتاب سیاه صورت را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کرده و سپس آن را در کتابخوان فراکتاب مطالعه کنید.
مشخصات کتاب سیاه صورت در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | عهد مانا |
نویسنده: | نرجس شکوریان فرد |
تعداد صفحه: | 216 |
موضوع: | داستان ایرانی، رمان ایرانی |
قالب: | الکترونیک |