کتاب شیخ فضلالله نوری و مشروطیت نوشته مهدی انصاری، در انتشارات امیرکبیر چاپ و به بازار نشر عرضه شده است.
یکی از وقایع مهم تاریخ معاصر ایران، انقلاب مشروطیت محسوب میشود که تاکنون در باب آن، آثار و مکتوبات زیادی تالیف شده، اما در این میان، نقش مخالفان و موافقان آن همواره مورد بحث بوده است. یکی از این شخصیتها که از روحانیان برجسته شیعه نیز بود، شیخ فضلالله نوری است که نخست نقش تاثیرگذاری در پیروزی انقلاب مشروطه ایران داشت، اما پس از مدتی به یکی از مخالفان آن تبدیل شد. به همین دلیل شیخ فضلالله مخالفان و موافقان جدی دارد؛ عدهای او را فردی میدانند که به شریعت توجه داشت و به خاطر دین به مخالفت با مشی مشروطهخواهان پرداخت.
در این کتاب، علاوه بر بیان خطمشی فکری و نقش مؤثر شیخ فضلالله نوری در جنبش مشروطیت، باورهای فقهی و استنباطهای اجتهادی و اصولی وی و دیگر مجتهدان همعصرش در ایران و عراق درباره حاکمیت نظام جدید و مشروطیت در برخورد با شریعت- که بر آن اساس حرکت مشروعهخواهی پیریزی شد- مرور میشود. همچنین به اندیشهها و نظرات روشنفکران و مشروطهخواهان و خواستههای آنها در تجدید نظام سیاسی کشور و تعارض بین این دو جناح توجه شده است. این کتاب مورد نقد و بررسی عالمانه تعدادی از نویسندگان و مجلات ارزشمند قرار گرفت؛ و نوشتند: «کتاب شیخ فضلالله نوری و مشروطیت جدا از بیان حیات شیخ و تحلیل و تبیین حوادث و جریانات سیاسی و اجتماعی آن عصر، آرا و اندیشههای موافقان و مخالفان مشروطه را با توجه به موازین فقهی شرعی و اجتماعی بیان میدارد و برای اولین بار کتابی مستقل و مستند در آرا و اندیشههای شیخ نوری به بازار تحقیق و مطالعه عرضه میدارد که تلاشی است مفید و فرصتی است برای نسل جوان تا با بازنگری به تاریخ اجتماعی معاصر ایران، منزلت مبارزات شیخ نوری را به درستی دریابد و همچنین از نقشههای استعمار جهت استیلاء بر شرق اسلامی آگاه گردد.»
علما بارها بیاعتنایی به مسئله مشروطیت و پشتیبانی از مخالفان را با جنگ علیه امام زمان و یکسان دانستهاند. روشن است که منظورشان دو مطلب بوده، نخست: حفظ مذهب اسلام، دوم: از میان برداشتن حکومت ستم و استبداد و همواره این دو را در نوشتههای خود تکرار میکردند.
در حقیقت به گفته کسروی: «اینان.... چون به کشور دلبستگی داشتند و آن را در دست دربار قاجار رو به نابودی میدیدند، برای جلوگیری از آن، مشروطه و مجلس شورای ملی را لازم میشمردند و در همان حال معنی مشروطه را چنانکه سپس دیدند و دانستند، از آن آگاه نبودند و آن را بدان سان که در اروپا بود، نیز نمیطلبیدند.»