کتاب کرگدن و دریاچه قو نویسنده فریبا کلهر، تصویرگر گلناز محمودی منتشر شده در انتشارات امیر کبیر کتاب مصور حاضر، مجلدی از مجموعه کتابهای «سفرهای گرگدن»، حاوی داستانی تخیلی و آموزنده درباره دوستی است که برای گروه سنی (ج) و (د) به نگارش در آمده است.
در این داستان گرگدن مثل همیشه از خواب بیدار میشود و با استشمام بوی قو به طرف دریاچه راه میافتد. گرگدن روزها به تماشای قو میایستد و شکوه آن را میستاید، قوی سفید نیز از این که حیوانی اینچنین او را میستاید خوشحال است. یک روز کرگدن به آن طرف دریاچه میرود و چندین قوی زیبا را میبیند. آنها از کرگدن سراغ قوی سفید تنها را میگیرند اما کرگدن با دیدن آن همه قو، قوی سفیدش را فراموش میکن
بعد از پرواز دستهجمعی قوها، قوی سفید سرمای دریاچه را به خاطر کرگدن تحمل میکند تا تنها قوی باشکوه دریاچه باشد که کرگدن او را میستاید. نگارنده، در این داستان به مخاطبان ارزش واقعی دوستی و حفظ دوستیهای قدیمی را آموزش میدهد
آن روز هنوز مرحله دوم بیدارباش را کامل نگذرانده بود که نسـیم از راه رسید. کرگدن نفس عمیقی کشید و سعی کرد تمام بوهایی را که همراه نسیم بود شناسایی کند. آن روز نسیم بوی سبزههای ترد، گل های زنبق وحشی و نیهایی که کنار دریاچه میروییدند را میداد.