کتاب در کوچه های خیس نوشتهٔ جعفر ابراهیمی (شاهد) میباشد و انتشارات امیرکبیر آن را به چاپ رسانده است.
در کوچه های خیس، داستان نوجوانی روستایی ست که در سالهای انقلاب اسلامی زندگی میکند. پدرش را به جرم اعتراض به دستگیری شیخ یحیی ملای دهشان گرفته اند و خواهرش طاهره از بیماری ریوی رنج میبرد. او به همراه دایی اباذر، خواهرش را برای مداوا به شهر می برند، اما او در شهر برای نخستین بار تظاهرات و اعتراضات خیابانی مردم را علیه رژیم شاه می بیند و تصمیم میگیرد در تظاهرات شرکت کند. در جریان شرکت در تظاهرات و راهپیماییهای خیابانی او با اتفاقات و تجربه های تازه ای روبه رو می شود.
نسیمیکه از سوی کوهستان میوزید، برگ درختان باغ را به بازی گرفته بود. انبوهی از مه غلیظ به نرمی از بالای کوه به سوی دشت سرازیر میشد. آخرین روزهای تابستان بود و هوا بوی پاییز میداد.
من و پسرداییام علی، جلو آلونک کوچکی که تهَِ باغ ساخته شدهبود، نشسته بودیم. من داشتم آتش روشن میکردم که چای درست کنم. علی هم کمی دورتر از من نشسته بود و داشت برای خودش با گل رُس، اسب درست میکرد.