نشر امیر کبیر داستانهایی از زندگی پیامبران در قالب زبان و ادبیات کودکانه جهت آشنایی کودکان با پیامبران آسمانی تحت عنوان داستانهای پیامبران تهیه و تدوین نموده است. این داستانها به صورت مجموعه چند حکایت کوتاه بیان شدهاند.
حضرت محمد(ص) به قلم ابراهیم حسنبیگی چند داستان کودکانه درباره حضرت محمد(ص) را روایت میکند. این داستانها حکایتهایی از زمان کودکی حضرت، جوانی ایشان، رسیدن به مقام پیامبری، اعلام دین و مبارزه بامشرکان و در نهایت فتح مکه را در بردارند.
تا چشمهای مرد راهب که«بحیرا» نام داشت، به او افتاد، رنگ صورتش سفید شد و دستهایش لرزیدند. دوباره با دقت به آن پسر نوجوان نگاه کرد. عموی آن نوجوان حیرتزده شده بود که چرا آن مرد راهب به برادرزادهاش چنین نگاه میکند؛ و شگفتیاش بیشتر شد هنگامی که بحیرا از برادرزادهاش خواهش کرد تا کتفش را به او نشان دهد! و چون کتفش را دید، گفت:«خدای من، خود اوست.»
عمویش پرسید:«معنای این حرف چیست؟»
مرد راهب گفت:« این پسر، همان پیامبری است که در کتاب آسمانی ما به آمدن او وعده داده شده است.»