کتاب ایوب (ع) pdf

معرفی کتاب ایوب (ع)

کتاب ایوب (ع) به نویسندگی مصطفی رحماندوست و تصویرگری سارا خرامان در انتشارات امیرکبیر به چاپ رسیده است، این کتاب از مجموعه «داستان پیامبران» می‌باشد و به زندگانی حضرت ایوب (ع) می‌پردازد.

مجموعه 24 جلدی «داستان پیامبران» از جمله مجموعه‌هایی است که در واحد کودک و نوجوان انتشارات امیرکبیر به چاپ رسیده است.  هر جلد از این مجموعه زندگی یک پیامبر را با قلم یک نویسنده بازگو کرده است. این مجموعه با هدف آشنایی کودکان با گوشه‌هایی از زندگی پیامبران الهی و درک بهتر مسائل مذهبی و دینی و عبرت گرفتن از تاریخ و سیره و رفتار پیامبران منتشر شده است. این مجموعه برای مخاطبان گروه سنی «ج» منتشر شده است.

ایوب‌، پیامبری‌ از ذریه اسحاق‌ نبی‌ که‌ صبر و بردباری‌ او در مقابل‌ بلایا شهرت‌ بسیار دارد و در قرآن‌ کریم‌ نیز با همین‌ صفت‌ ستوده‌ شده‌ است‌، نام ایشان 4 بار در قرآن ذکر شده است. برپایه روایتی که از امام صادق (ع) نقل شده، خدا به ایوب نعمتی داد و او همواره شکر آن را به جای می‌آورد؛ تا اینکه روزی شیطان متوجه شکر ایوب شد و به او حسد ورزید و گفت: خدایا، اگر دنیا را از ایوب بگیری، دیگر شکر نعمتت را نمی‌کند. ازاین‌رو خدا او را بر اموال و اولاد ایوب مسلط کرد. چیزی نگذشت که اموال و اولاد ایوب از بین رفتند؛ اما شکر ایوب بیشتر شد. سپس زراعت و گوسفندان او از بین رفتند، باز هم شکرش بیشتر شد.

سپس ابلیس بر بدن ایوب دمید و در بدنش زخم‌های فراوان ایجاد شد و بر آن‌ها کِرم افتاد؛ چنان‌که او را به‌خاطر بوی تعفن از آبادی بیرون کردند؛ اما ایوب همچنان شکر خدا را می‌کرد. سپس شیطان همراه چند تن از اصحاب ایوب، نزد وی رفتند و به او گفتند به‌گمان ما بلایی که تو بدان مبتلا شده‌ای، به‌خاطر گناهی است که انجام داده‌ای؟ ایوب سوگند یاد کرد که هیچ طعامی نخورده، مگر آن که یتیم یا ضعیفی با او شریک بوده است و بر سر هیچ دو راهی‌ای که هر دو طاعت خدا بوده، قرار نگرفته، مگر آنکه راهی را انتخاب کرده که طاعت خدا در آن سخت‌تر بوده است... سپس خدا فرشته‌ای را فرستاد که با پایش به زمین کوبید و آبی جاری شد و ایوب را در آن شستشو داد و زخم‌هایش بهبودی یافت...

گزیده کتاب ایوب (ع)

کشاورزانی که روی زمین‌ها، باغ‌ها و مرزعه‌های ایوب کار می‌کردند، بیکار شدند. با کم شدن تعداد گاو و گوسفندها، چوپان‌های بسیاری که چرانیدن گله‌های ایوب را بر عهده داشتند، ناچار شدند کار خود را رها کنند. خورشید ثروت و قدرت ایوب در حال غروب بود. بااین‌حال ایوب باز هم از آنچه داشت، به مردمی که بسیار فقیر و بی‌چیز شده بودند می‌داد و همچنان برای نعمت‌هایی که هنوز داشت، سپاسگزار خداوند بود.