آن روی زیبا
مصعب بن عمیر
- الکترونیکی
- صوتی
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب آن روی زیبا
کتاب آن روی زیبا از مجموعه کتاب های یاران پیامبر به زندگی مصعب ابن عمیر می پردازد. آن روی زیبا نوشته محمود پوروهاب است و در انتشارات به نشر آستان قدس رضوی به زینت طبع آراسته شده است.
بخشی از متن کتاب آن روی زیبا
گام هایش را کُند کرد و به طرف کعبه، به آن سویی که پیامبر با یارانش رفته بود، چشم دوخت. لبخند تلخی زد و با خود گفت: «نمیدانم چرا همه اهل قریش و ثروتمندان، از او میترسند؛ مگر او چه میگوید؟ فقط میگوید کاری از این بت های سنگی و چوبی برنمیآید. » این همان چیزی بود که هر وقت با بت ها روبهرو میشد، از خاطرش میگذشت؛ به خاطر همین، هرگز از ته دل، آن ها را ستایش نکرده بود و اگر اصرار مادرش نبود، شاید هرگز پا در بتخانه نمیگذاشت. هنوز خیلی چیزها بود که از آن ها سر درنمیآورد. با خود گفت: «آیا همه حرف های محمد راست است؟ نمیدانم کاش می شد... . »
مردی با طَبق چوبی روبهرویش ایستاد:
- روز بهخیر ارباب جوان!
طبق چوبی را جلوی او زمین گذاشت. مصعب به ماهیهای درون آن نگاه کرد. ماهیها تازه بودند و پولکهای نقرهای رنگشان برق میزد.
- بزرگشان بهتر است. برایتان ببرُم؟
مُصعب بیهیچ حرفی، نگاهش را از ماهیها گرفت، چند گام جلو رفت. آن روز را به یاد آورد.
همین یک ماه پیش بود. ابوسفیان و ابوجهل و عُتبه در خانهشان بودند. وقتی از راه رسید، شنید که عُتبه با خشم میگفت: «میگوید هیچ فرقی بین آدم ها نیست، به خدایان ما توهین میکند، پدران ما را...! »
یک دفعه صدایش برُید. مثل اینکه مادر صدای گام های او را شنیده بود و اشاره کرده بود در حضور مصعب، ساکت باشد. مادرش حتی نمیخواست پسرش از زبان دیگران هم، سخنان محمد را بشنود.