کتاب باغ کیانوش نوشته علیاصغر عزتیپاک یکی دیگر از رمانهایی است که انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در قالب طرح «رمان نوجوان امروز» منتشر کرده است.
مسابقه کتابخوانی باغ کیانوش ویژه 12 تا 18 ساله ها از 24 آبان تا 24 اذر.
با خرید کتاب الکترونیکی و چاپی از فراکتاب در مسابقه کتابخوانی باغ کیانوش شرکت کنید
شرکت در مسابقه کتابخوانی باغ کیانوش
ساعت هوشمند برای ده نفر، بسته فرهنگی و لوح شرکت در مسابقه از طرف کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خراسان رضوی
کتاب باغ کیانوش، روایتگر یکی از ماجراهایی است که برای نوجوانان این مرز و بوم در زمان تجاوز دشمن، به آب و خاک و ناموس اتفاق افتاده و از واکنش این نوجوانان در مقابل تجاوزات می گوید. داستان در زمان جنگ تحمیلی ایران و عراق، در یکی از روستاهای توابع همدان رخ داده است.
نویسنده چنان شخصیتهای اصلی داستان باغ کیانوش را پر و بال داده و ساخته و پرداخته که اثری از آدمهای سیاه و سفید در داستان دیده نمی شود. همه شخصیت ها همان آدم های معمولی و به اصطلاح خاکستریاند که نمونهشان را بهراحتی میتوان در همه جای جامعه پیدا کرد. حتی شخصیت بد و منفی داستان یک خلبان عراقی است، البته بد مطلق نیست و همین ویژگی، داستان را باورپذیرتر میکند. پایان داستان هم با وجود قابل پیش بینی بودن، ولی به خاطر شخصیت پردازی خوب، باور پذیر و جذاب می نماید.
نسخه الکترونیک کتاب باغ کیانوش را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کرده و سپس آن را در کتابخوان فراکتاب مورد مطالعه قرار دهید.
داستان کتاب باغ کیانوش از این جا شروع می شود که حمزه و عباس، دو نوجوان و شخصیت اصلی داستان، بنا دارند در روزی که کیانوش برای پسرش در تدارک جشن عروسی است، به باغش دستبرد بزنند. در همین حین یک هواپیمای بمبافکن عراقی در نزدیکی باغ کیانوش سقوط می کند. با این اتفاق جدید، ورق برمی گردد و این بار عباس و حمزه و کیانوش با همکاری هم، سعی می کنند که از فرار خلبان عراقی جلوگیری کنند.
در لابه لای این اتفاقات، جریان دیگری هم وجود دارد. خط خاطرات پدربزرگ حمزه. خاطراتی از حضور نیروهای روسی در نزدیکی روستا و ترفند روستاییان برای مواجه با آنان است. همین خاطرات باعث می شود در ماجرای دستگیری خلبان عراقی و در نهایت شیوه مقابله مردم روستا با نیروهای متجاوز، حمزه، ایده بگیرد و بتواند کاری کند، کارستان....
حمزه چشم دوخت به چشم عباس؛ دستش را داد به دست او و آویزان شد از دیوار عباس گفت: «پاهایت را بچسبان به دیوار!»
حمزه پاهایش را چسباند به سینه ی دیوار و رو به بالا قدم برداشت. در میانه راه گرفت از شانه دیوار و خودش را کشید بالا. عباس دوباره در میان شاخه ها و برگ های درخت گردو گم شد. حمزه بدون معطلی پشت سر عباس راه افتاد. پا گذاشت روی شاخه ای کلفت، برگ ها و شاخه های نازک را از سر راهش کنار زد و پیش رفت. عباس ایستاده بود روی شاخه ای پربرگ و بار، دستش را گرفته بود از شاخه ی بالای سرش. حمزه پرسید: «کجاست؟»
عباس به شاخه ی کناری اش اشاره کرد: «برو روی آن تا ببینی!» حمزه با احتیاط پیش رفت. عباس درخت راجی بلندی را در وسط های باغ نشان داد که چندین کلاغ، قارقارکنان در اطرافش می پریدند. «آنجاست؛ نگاه کن چترش گیر کرده به شاخه ها!»
شاخه زیر پای حمزه تاب برداشت به طرف پایین. ترسان ایستاد و گردن کشید به سمت راجی. خلبان را دید که در میان زمین و آسمان تاب می خورد و دست و پا می زند. چترش افتاده بود روی درخت راجی و آن را مثل زنی کرده بود که چادر سفید سرش کرده باشد. بندهایی سفید از گوشه و کنار چادر پایین کشیده شده بود و رسیده بود به شانه ها و گردن خلبان. از طرف درخت صدایی می آمد؛ انگار کسی داشت چیزی می کوبید به درخت. عباس پرسید: «دیدی؟»
حمزه گفت: «آره؛ ببین چترش چقدر بزرگ است!»
خلبان دست هایش را برد به طرف دسته بندهای دور گردنش و پاهایش را پرت کرد جلو. عباس گفت: «نگاه کن؛ فکر کنم دارد خفه می شود.»
حمزه دست های خلبان را دید که بندها را می کشید پایین. ذوق زده شد: «آره؛ الان جانش در می رود!»
سروصدای کلاغ ها بیشتر شد. حمزه یک قدم دیگر جلوتر رفت، اما با صدای شکستن شاخه ای ترسید و خودش را پرت کرد عقب.
-عجب زوری دارد؛ دیدی؟ کشید یکی از شاخه ها را شکست.
حمزه چشم از شاخه ی سالم زیر پایش گرفت. نفس راحتی کشید و دوباره رفت جلو. خش خش در هم پیچیدن شاخه هایی که چتر خلبان به آن ها گیر کرده بود، با قارقار مداوم کلاغ ها درهم آمیخته بود. کلاغ ها چرخ می خوردند بر گرد راجی و جرئت نمی کردند به آن نزدیک شوند. حمزه گفت: «این کلاغ ها دیگر چه می خواهند؟»
-به خاطر لانه هایشان است؛ الان چشم های خلبان را در می آورند!
صدای بکوب بکوب دوباره از طرف درخت بلند شد.
-این صدا از کجاست؟
حمزه قبل از این که جواب عباس را بدهد، سؤال خودش را پرسید: «اگر بمیرد چه می شود؟»...
نسخه چاپی کتاب باغ کیانوش را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب سفرش داده و خریداری نمایید.
نسخه صوتی کتاب باغ کیانوش با گویندگی وحید رونقی را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کرده و سپس در کتابخوان فراکتاب به آن گوش فرا دهید.
مشخصات کتاب باغ کیانوش در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان |
نویسنده: | علی اصغر عزتی پاک |
تعداد صفحه: | 115 |
موضوع: | داستان ایرانی، نوجوان |
قالب: | چاپی و الکترونیک و صوتی |
نظر دیگران //= $contentName ?>
من دوست دارم کتاب باغ کیانوش رو بخونم...
خیلی کتاب بدی هست...
خوبه...
خیلی عالی هستش...