کتاب حمزه اثر علیرضا کلامی توسط انتشارات خط مقدم منتشر شده است. این اثر خاطرات شهید مدافع حرم «محمدحسین حمزه» می باشد.
کتاب حمزه با یک روایت خطی، سعی دارد شمای کلی از زندگی این شهید مدافع حرم را پوشش دهد. در این کتاب از لحظه کودکی تا شهادت این شهید ثبت و در بخشهای مختلف با خانواده، دوستان و همرزمانش صحبت شده است. بندهای مذهبی بیشتر بود.
گاهی شاید خواننده با شنیدن بعضی حرف ها در کتاب حمزه تصور کند داریم از شهیدی حرف می زنیم که در دهه شصت زیسته و در جنگ تحمیلی به شهادت رسیده است؛ زمانی که بسیاری از مسائل برایمان معنای دیگری داشت و به ظاهر، قید و بندهای مذهبی بیشتر بود.
انکار این احساس بسی مشکل است. باید بگوییم ما به اندازه چندین سال نوری از آن ها فاصله گرفته ایم و «این ما هستیم که زمان ما را با خود برده و شهدا مانده اند » .
هنگام توّلد، محمدحسین، کُلستومی( انسداد و چسبندگی رود هی بزرگ) داشت. دکترها می گفتند: «اگه عمل نشه، زنده نمی مونه ». من که از مدّت ها قبل جبهه بودم، به سرعت خودم را رساندم سمنان. پرسنل بیمارستان گفتند اینجا امکانات عمل وجود ندارد و باید حتماً ببریدش تهران. وقت برای معطل کردن نداشتیم.
آن روزها وضع مالی درست و حسابی نداشتم و در مضیقه بودیم، پس رفتم بیمارستان و خواهش کردم لااقل یک آمبولانس در اختیارم بگذارند که ببرمش تهران. قبول کردند؛ خبری از هماهنگی هم نبود. باید خودمان می رفتیم بیمارستانی را پیدا کنیم تا عملش کنند.
صبح فردای همان روزی که محمدحسین به این دنیا پا گذاشت، بُردیمش تهران. هم برای شیر خوردن مشکل داشت و هم دفع غذایش.
چه باید می کردیم؟ مادرش هم وضعیت مناسبی نداشت. من و خواهرم بعد از نماز صبح بچّه را برداشتیم و راه افتادیم. تازه باید می گشتیم تا جایی بستر یاش کنند. چندتا بیمارستان رفتیم و هیچ کدام نپذیرفتند.