امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
55,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب اعترافات کاتب کشته شده

کتاب اعترافات کاتب کشته شده داستان واقعه کربلا از زبان کاتب جبهه باطل است. در این داستان که در هفت خیمه (پرده) نوشته شده، ماجرای واقعه عاشورا را از زاویه دید دشمنان اباعبدالله علیه السلام می خوانید.

بخشی از متن کتاب اعترافات کاتب کشته شده

پشت خیمه، دشت آغوش گشوده بود و تا حاشیه فرات و نخل هایش، چیزی دیده نمی‌شد. نیزه‌دار جوان نگاه می‌چرخاند که در موج داغ و لغزان آفتاب حرکتی دید. چشم که باریک کرد، سیاهیِ سواری را دید که به تاخت می‌آمد. چشم ها را مالید، دقیقتر شد و با خود گفت آن چیست که سایه به سایه سوار می‌آید.

مردی زخمی با پیاله آبی در دستِ راست و دستی بر پهلوی چپ، از خیمه بیرون آمد. خیسی خون روی شال زردی که به کمر بسته بود، رد انداخته بود. لنگ لنگان به طرف نیزه‌دار جوان پا کشید و گفت: «چه شده، برادرزاده ابن ملجم مرادی؟ نکند دلت برای برگشتن به کوفه تنگ شده؟!»

با خنده پیاله را به طرف او گرفت و گفت: «بیا، بیا کمی از این آب گوارا و خنک بنوش که لبهایت خشک شده است.» برادرزاده ابن ملجم نگاهی به ردّ خونِ روی شال مرد انداخت و پیاله آب را از دست او گرفت. لاجرعه سر کشید و گفت: «از طلوع آفتاب تا الان چون شتری تشنه مدام آب می نوشم، اما نمیدانم چه مرگم شده که هر چه می‌خورم باز تشنه‌تر می‌شوم؛ کم مانده زره و لباس از تن بکنم و ظرف آب را روی سرم واژگون کنم. گمان می‌کنم امیران ما را به اشتباه وسط دوزخ فرود آورده‌اند.»

مرد زخمی گفت: «راست گفتی که این هُرم داغ نه حرارت آفتاب که لهیب جهنم و آب نه خنک و گوارا که گویی حمیم و غُساق هاویه است!»
صفحات کتاب :
234
کنگره :
PIR۸۲۳۳
دیویی :
۸‮فا‬۳/۶۲
کتابشناسی ملی :
8422150
شابک :
978-600-03-5079-6
سال نشر :
1400

کتاب های مشابه اعترافات کاتب کشته شده