کتاب آبی ها (کتاب دوم) نوشته سعید تشکری توسط انتشارات به نشر منتشر شده است. سعید تشکری در رمان دوجلدی آبی ها به سراغ روایت خاطرات پزشکی مسیحی رفتهاست که در روزهای حکومت هارونالرشید زندگی میکرد.
پزشک رومی که ارادت خاصی به امام رضا (ع) دارد و دیر انطاکیه را به منظور دیدن پیشوای مسلمانان ترک می کند. سواران هارون خلیفۀ عباسی که به دنبال زکریا هستند، درمی یابند که مقصد نهایی او مدینه و دیدار با علی بن موسی الرضا (ع) است؛ از این رو خود را به مدینه رسانده و در شهر و اطراف خانۀ مولا به مراقبه می ایستند.
در کتاب دوم شاهد جستجوی طبیب در پی امام رئوف خواهیم بود و ماجرا را از آشنایی دلنشین او با علیبن موسیالرضا (ع) دنبال میکنیم.
سعید تشکری زاده ۱۳۴۲ شهر قوچان، نویسنده و کارگردان و رماننویس ایرانی است. او فارغالتحصیل ادبیات نمایشی و عضو کانون منتقدان تئاتر و کانون جهانی تئاتر TCA است. او ادبیات نمایشی تدریس میکند و تاکنون برای تلوزیون و رادیو آثار زیادی را قلم زده است.
زکریای طبیب هستم. بهدنبال همسرم، وفا آمدهام.
- دیر آمدهای طبیب!
- آمدن یا نیامدن با طبیب نیست. بیمارم سختعلاج بود، باید بر بالینش میماندم. وفا را بگویید بیاید.
- آنقدر دیر آمدهای که حتی صدای وفایت را نیز نمیشناسی!
در، بیشتر باز شد.زکریا تازه صاحب صدا را شناخت، وفای خودش بود. گفت:
- با مردی که بیش از شانزده روز در خانه نبوده است، از درِ مزاح وارد میشوی! انتظار لبخندی هرچند خشک بر لبان وفا داشت؛ اما دریغ، حتی از نگاهی به او.پرسید:
- به خانهات نمیآیی؟ بیتو تاریک است و ساکت.
وفا گفت:
- میدانستی چه بلایی بر سر ما آمده است و باز دیر آمدی. لحظهای پیش، در خانه، از کنیزت، سلما، شنیدم چه شده است.
وفا باز به حرف آمد:
- خب، چه شده است؟زکریا خستهتر از آن بود که در مقابل در به سخن بایستد، برای خلاصی زودتر، گفت:
- مولا علیبنموسی را بهاجبار بردهاند، مگر غیر از این پیش آمده؟!نَفس گرم وفا از آهی عمیق به زکریا نشست.
- در همین کلام کوتاه، خلاصهاش کردی. درست مانند زمانی که بر بالین بیمارت میروی و به او خبر مرگ زودهنگامش را میدهی. طبیب رومی، این حرف برای ما سنگینتر از این کلام کوتاه است. زکریا پریشان و برافروخته شد.
-چرا بیرون نمیآیی؟ آمدم بگویم که «بازگشتهام، بازگرد» همین.