کتاب حاج جلال»نوشته لیلا نظری گیلانده، درواقع داستانی بلند از خاطرات حاج جلال حاجی بابایی است که در روزگاران دفاع مقدس دو فرزند و دو دامادش را برای پاسداری از میهن و انقلاب اسلامی در راه خدا می دهد. این کتاب توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
در این متن می خوانید:
نویسنده با قلمی روان و ساده به بیان خاطرات حاج جلال پرداخته و سعی کرده، واقعیات را همان گونه که هست به نثر در آورد. همچنین وی جزئیات زمانها و مکانها را چنان بازگو می کند، گویی همچون فیلمی به نظاره داستان نشسته ای و مخاطب را پا به پای داستان و خاطرات با خود همراه می کند.
البته ممکن است، این پرداخت به جزئیات، گاهی از حوصله مخاطب خارج شود، ولی جذابیت داستان مخاطب را در کنار خودش نگه می دارد.
شروع کتاب با عنفوان نوجوانی حاج جلال مصادف است، زمانی که ۱۴ سال بیشتر ندارد و کلاس چهارم (چون مدرسه روستای آنها دیر ساخته شد) بوده است. حاج جلال از مدرسه زمان شاه می گوید از بعضی معلمهای مرد مذهبی، از معلم خانم بی حجاب،از برخورد با او و ابا نداشتن از کسی برای این که حق را بگوید. در همین زمان هاست که پدر حاج جلال (که مردی مقتدر و متدین است) تصمیم می گیرد، حاج جلال باید با دختر یکی از دوستانش ازدواج کند. وی دوسال با افروز نامزد بود و در این دوسال هم کم او را می دید و دلش پر می زد برای او، هم خجالت می کشید.
بعد از نامزدی ازدواج کرده و به اتاقی از خانه پدر نقل مکان می کنند. آنان زندگی سختی داشتند با کار کردن بر روی زمین پدر، گذران زندگی میکنند، هم خودش و هم افروز به سختی کار میکنند. در سن ۱۷ سالگی اولین فرزندش به دنیا می آید، با وجود این هنوز از افروز خجالت می کشد.
بعد ها، زمانی که صاحب عروس و داماد می شوند، هنوز خوشحالی و سرمستی پیروزی انقلاب در کامشان بود که صدام شروع به تجاوز و حمله وحشیانه می کند، می آید زمینشان که حکم ناموس برایشان دارد را از دستشان در بیاورد. برای حفظ خاک و ناموس رفتند به جبهه جنگ و دفاع. دو پسر و دو داماد را در راه دفاع از خاک و اسلام از دست می دهند. ابوالقاسم پسر کوچکش تازه چند ماهی شده بود که به وصال یار رسیده بود که برای ادای وظیفه بزرگ تازه عروس را می گذارد و به حجله ای دیگر می شتابد. خود حاج جلال نیز در این راه جانباز می شود.
با نصب نرم افزار فراکتاب میتوانید برای مدتی محدود دانلود رایگان کتاب حاج جلال را انجام دهید. این امکان برای همه کتاب های الکترونیک و صوتی در فراکتاب فراهم شده است.
از وقتی افروز وارد زندگی ام شد، قید درس و مدرسه را زدم و رفتم پیِ کارهای کشاورزی مان. دیگر به بیدارشدن های قبل از طلوع آفتاب و برگشتن بعد از تاریکی هوا عادت کرده بودم. دیگر بچه نبودم. حتی از نظر پدر و مادرم، جلال سابق نبودم و برای خودم مردی شده بودم؛ اما هنوز هم از افروز خجالت می کشیدم. هنوز هم اگر او را تنها توی خانه می دیدم، زیاد نزدیکش نمی شدم.
همچنین در متن کتاب آمده است:
اوایل بهمن بود و اوج دلتنگی ما برای ابوالقاسم. آنقدر مهربان بود و دوست داشتنی که نبودش بیشتر توی خانه احساس می شد. فکر نمی کنم کسی به اندازه سرسوزنی از او رنجیده باشد. یکی دوبار، شبانه از منطقه آمد و برخلاف نارضایتی خودش، افروز به اصرار مریم و سمانه را از خواب بیدار کرد تا او پیش همسرش باشد. اما بیشتر از ماه بود که از او خبر نداشتیم. وقتی حمیدرضا از جبهه آمد، گفتم: «پَ ابوالقاسم کو؟» گفت: «دره روزی مانده از ماموریتش. شاید هم زودتر آمد.»
در جایی دیگر از کتاب می خوانیم:
هشت هفت کیلومتر با قایق توی آب رفتیم تا رسیدیم به اول کانال ماهی و آنجا پیاده شدیم. کانال سیمانی بود و پر بود از جنازه عراقی ها. چهار دست و پا مجبور شدیم از روی آن ها رد شویم. پایم می افتاد روی شکم باد کرده شان و صدا می داد.چندبار وسط راه عق می زدم. اما باید می رفتیم، با همه احتیاطی که می کردم، آن قدر چهار دست و پا رفتیم که دست ها و زانوهایم تاول زد.
کتاب حاج جلال اثر لیلا نظری گیلانده برگزیده بخش ویژه جایزه ادبی جلال آل احمد در سال ۱۴۰۰ شده است.
در فراکتاب نسخه الکترونیک و چاپی این کتاب عرضه شده است و در اختیار شماست.
مشخصات کتاب حاج جلال را در جدول ذیل ببینید.
مشخصات | |
ناشر: | انتشارات سوره مهر |
نویسنده: | لیلا نظری گیلانده |
زبان: | فارسی |
تعداد صفحه: | ۳۱۲ |
موضوع: | خاطرات حاج جلال حاجی بابایی |
قالب: | pdf اختصاصی و چاپی با تخفیف ویژه |