کتاب حاج قاسمی که من میشناسم به روایت حجت الاسلام و المسلمین علی شیرازی (نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه) از همرزمی و دوستی ایشان با حاج قاسم سلیمانی می پردازد. حجت الاسلام علی شیرازی در این کتاب که به اهتمام سعید علامیان نوشته شده، خاطرات نزدیک به چهل سال رفاقت با شهید سلیمانی را بازگو می کند.
مسابقه کتابخوانی حاج قاسمی که من میشناسم با استفاده از این کتاب و به همت معاونت تبلیغات حرم مطهر امام رضا علیه السلام و با همکاری نشر خط مقدم تا اول بهمن ماه 1402 در حال برگزاری است.
برای کسب اطلاعات بیشتر و شرکت در مسابقه به آدرس ذیل مراجعه نمایید.
مسابقه کتابخوانی حاج قاسمی که من میشناسم
کتاب حاج قاسمی که من میشناسم، خاطرات علی شیرازی از دوران جنگ و حضور به عنوان یکی از نیروهای سردار شهید حاج قاسم سلیمانی آغاز میشود. این آشنایی از سال 1361 طی عملیات فتح المبین آغاز می شود. پس از آن به مدت سه سال مسئولیت تبلیغات لشکر ثارالله توسط سردار سلیمانی به ایشان محول می شود.
خاطرات کتاب حاج قاسمی که من میشناخم از 12 فصل تشکیل شده است. خاطرات این کتاب از زمان جنگ آغاز شده است و تا فعالیتهای من در کنار شهید سلیمانی در نیروی قدس ادامه مییابد. در این اثر فراز و فرودهای مختلف از زندگی شهید سلیمانی از نگاه راوی نقل و ثبت شده است. سختترین بخش برای روایت این خاطرات نیز لحظهای است که خبر شهادت شهید سردار حاج قاسم سلیمانی را شنیدند، است.
نسخه الکترونیک این کتاب در فراکتاب عرضه شده است و در دسترس شماست. کتاب حاج قاسمی که من میشناسم pdf رایگان توسط ناشر ارائه نشده است.
علی شیرازی اول آذر 1348 در شهر رفسنجان به دنیا آمد. وی از سال 1361 با مطبوعات همکاری دارد و تاکنون با روزنامههای جمهوری اسلامی، اطلاعات و غیره همکاری داشته است. از سال 1378 در هفتهنامه «پرتو سخن» بهعنوان جانشین سردبیر و اکنون به عنوان جانشین مدیرمسئول مشغول به کار است. از دیگر سوابق اجرایی ایشان میتوان به کارشناس مؤسسه آموزشی امام خمینی(ره) شهرستان قم و مسئول نمایندگی ولیفقیه در نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اشاره کرد.
گفتنی است وی در اولین همایش پاسداران اهل قلم در سال 1383 به عنوان «مؤلف برگزیده» معرفی شده است. وی در حال حاضر مدیر مسئول دو نشریه «افق خانواده» و «پیک جزایر» است.
آن روز که مقام معظم رهبری نشان ذوالفقار را به سینهی حاج قاسم سلیمانی زدند، یکی از بهترین روزهای زندگی ام بود. نه من، همهی رفقایش از این اتفاق خوشحال بودند؛ جز او که راضی نبود بین او و بقیهی فرماندهان تمایزی داشته باشد. ابتدا زیر بار نمیرفت. وقتی اصرار شد، شرط کرد که خبری نشود. پس از آنکه نشان را گرفت، به او گفتم «این مدال، مربوط به شما نیست؛ متعلق به جبههی مقاومت است! .» برای همین، با هماهنگی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، پیام تبریکی به سردار سلیمانی دادم. پیام که منتشر شد، همه خبردار شدند سردار سلیمانی، نشان ذوالفقار، بالاترین مدال جمهوری اسلامی، را گرفته است. هدف من از اول این بود که همه از این قصه خبردار شوند.
می دانستم مردم و دوستدارانش، از این خبر چه لذتی خواهند برد. من و حاج قاسم به هم نزدیک بودیم، در همهی این سال ها هیچ وقت با هم اوقات تلخی نکردیم. فقط اینجا بود که حاج قاسم از من ناراحت شد و گفت که «چرا این کار را کردی؟». ناراحت بود که چرا مطرح شده است! جوابم همان بود که این مدال، متعلق به شما نیست؛ مربوط به همهی رزمنده های جبههی مقاومت است. گاهی با من شوخی می کرد؛ می گفت حریف تو یکی نمی شویم. هر تصمیمی می گیری؛ کار خودت را می کنی، و نمی توانم جلوی تو را بگیرم!
حجت الاسلام علی شیرازی کسی است که سابقهی آشنایی و همکاری 38 ساله با سردار سلیمانی را دارد. کسانی که تمایل به خواندن خاطراتی ناب و جامع از سردار سلیمانی دارند این کتاب را جذاب خواهند یافت.
در ویدئوی زیر رهبر معظم انقلاب، خاطره ای را از کتاب حاج قاسمی که من میشناسم بیان می کنند و این کتاب را بسیار خواندنی معرفی نمودند.
حاج قاسم، خادم حرم امام رضا(ع) بود. گاهی وقت می کرد، به مشهد می رفت. یک روز رفت حرم. پای برهنه برگشت هتل. مردم، دورش را گرفته بودند؛ نتوانسته بود کفشش را از کفشداری بگیرد. به زحمت خودش را به هتل رسانده بود. بچه ها رفتند کفش هایش را از کفش داری آوردند. گاهی با هم به حرم می رفتیم. می دیدم توی اتاق خدام، گوشه ای نشسته، زیارت نامه می خواند. این اواخر رفته بود مشهد. گفت «نتوانستم زیارت کنم. هر جا رفتم بنشینم، مردم آمدند. ». می گفت «فرار کردم، رفتم بالا، توی تالار آینه، دعا و زیارت نامه خواندم...» پسرش، حسین، صاحب دوقلو شد. حاج قاسم برای دیدنشان به بیمارستان رفته بود.
کادر بیمارستان می بینند کسی شبیه سردار سلیمانی آمده دوقلوها را ببیند. اول باورشان نمیشود این آدم عادی، با ماشین ساده، بدون برو و بیا و محافظ و تشریفات، همان سرلشکر سردار سلیمانی، فرمانده نیروی قدس باشد که شهرتش، همهی دنیا را گرفته است. می بینند با همه احوال پرسی و شوخی می کند؛ انگار سی سال آن ها را می شناسد! پزشک ها و پرستارها که این سادگی و صمیمیت را می بینند، دورش جمع می شوند و می خواهند عکس جمعی بگیرند. حاج قاسم می بیند یک کارگر خدمات، گوشهی سالن، مشغول تی کشیدن است، او را صدا می زند. می گوید «شما هم بیا. می خواهیم عکس یادگاری بگیریم.»
در پیشگفتار کتاب سلیمانی که من میشناسم نویسنده به معرفی علی شیرازی میپردازد و اینکه او از دفاع مقدس که در یکی از گردانهای تحت امر سردار سلیمانی مشغول به فعالیت است با ایشان آشنا میشود و این آشنایی تا نمایندگی در سپاه قدسی که تحت امر سردار دلهاست ادامه مییابد.
در قسمت اول کتاب حاج قاسمی که من میشناسم با عنوان شهادت حجت الاسلام علی شیرازی توضیح میدهد که چطور ساعت 4.5 صبح اولین نفر سخنگوی سپاه با ایشان تماس میگیرد و پیگیر صحت و سقم خبر شهادت سردار سلیمانی میشود. علی شیرازی با سردار قاآنی تماس میگیرد و در حالی که آرزو میکند دوباره این خبر شایعه باشد میشنود که در ساعت یک بیست دقیقه سردار سلیمانی توسط آمریکاییها ترور شده است و با فاصلهای کوتاه اعلام کردهاند که این ترور با دستور مستقیم ترامپ انجام شده است. در ادامه خاطراتی مرور میشود که سردار سلیمانی آرزوی شهادت دارد.
در فصل زندگی خوب به برشهایی از زندگی سردار سلیمانی پرداخته میشود. مثل اینکه ایشان فقط با حقوق عادیاش زندگی را اداره میکند و هیچ حق ماموریتی دریافت نمیکند.
در فصل عموی بچهها به ارتباط سردار سلیمانی با خانواده شهدا پرداخته شده است. اینکه سردار با آنها خشک و رسمی و مثل یک فرمانده برخورد ندارد بلکه بسیار خودمانی احوال پرسشان است و پیگیر مشکلاتشان هم هست.
ارتباط سردار سلیمانی با مردم و ماجرای پیشنهادها برای ریاست جمهوری ایشان در فصل فدایی مردم مرور میشود. جایی که سردار سلیمانی در جواب علی شیرازی که گفته اگر مقام معظم رهبری راضی به ریاست جمهوری شما باشد چه؟ میگوید میروم پیش ایشان آنقدر گریه میکنم تا تکلیف را بردارند. حاج قاسم سلیمانی علاوه بر اینکه بسیار شجاع بود، انسان خلاقی بود و این باعث میشد در اوج خطر دست به کارهای مبتکرانهای بزند.
در فصل مرد کارهایسخت از این زاویه خاطراتی از سردار سلیمانی ذکر شده است. مثل خاطره لودر دزدی سردار وقتی در بین نیروهای دشمن بعثی گرفتار شده است.
در بخش سیره و سلوک به سبک زندگی و مدیریت کارهای سردار سلیمانی اشاره می شود. مثل اینکه سردار دائما در حال فعالیت بود و در جلسات پی در پی و در میدان و نه در محل کارش حضور داشت. حجم کارهای شهید سردار سلیمانی آنقدر زیاد بود که گاهی حتی آمپولش را در داخل جلسه به او تزریق میکردند.
ارادت و دلبخاتگی سردار سلیمانی به اهل بیت علیهم السلام در فصل عاشق اهل بیت علیهم السلام پیگیری میشود. مثل خاطرهای که در عملیات منحصر به فرد ولفجر 8 وقتی کار گره میخورد سردار از غواصها میخواهد که به حضرت زهرا سلام الله علیها متوسل شوند و بعد از چند دقیقه زمزمه ذکر شریف یا زهرا سلام الله علیها مشکل رفع میشود. علاقه و فرمانبرداری سردار سلیمانی از مقام معظم رهبری زبانزد است. علاوه بر آن این شهید عزیز به سایر علما هم احترام میگذاشت و اگر امکان ملاقات و استفاده از آنها فراهم میشد حتما از آن استفاده میکرد.
در فصل شیعهی تنوری خاطراتی از این دست به رشته تحریر درآمده است. به گفته حجت الاسلام علی شیرازی تنها جایی که سردار سلیمانی از ایشان ناراحت شده است وقتی است که خبر گرفتن نشان ذوالفقار سردار را علنی کرده است.
اشاره به درجه دار شدن در سپاه پاسداران و نارحتی حاج قاسمی که من میشناسم برای آن و برای بازخوردهای پس از آن در فصل مدال بهشت مرور میشود.
در فصل مرد جبههی فرهنگی علی شیرازی به مرور خاطراتی درباره فعالیتهای فرهنگی سردار سلیمانی میپردازد. مثل اینکه سردار سلیمانی علاوه بر اینکه خود اهل مطالعه بود دیگران را هم توصیه به مطالعه مینمود. یادداشت ایشان بر کتاب من زندهام خواندنی است.
در فصل شجاع میدان سیاست به مرور خاطراتی با رنگ و بوی سیاست در مرام سردار سلیمانی پرداخته میشود. اشاره به سفر بشار اسد و عدم حضور دکتر ظریف در این دیدار به دلیل ناهماهنگی در نهاد ریاست جمهوری از جمله این خاطرات است.
حماسه تشییع پیکر سردار شهید قاسم سلیمانی در فصل حماسه تشییع مرور میشود. حماسهای که شاید نیاز به گفتن ندارد چون همه آن را دیدند. تشییعی که در ایران کم سابقه و در عراق بیسابقه بود. به اعتقاد حجت الاسلام علی شیرازی شهید سلیمانی با وصیتی که کرد خواست شهید یوسفالهی را بزرگ کند. خاطراتی از شهید یوسف الهی در کتاب حسین پسر غلامحسین گردآوری شده است که این کتاب را می توانید در فراکتاب به صورت چاپی و یا دیجیتال دریافت کنید.
در انتهای کتاب هم تصاویری که در آن حجت السلام علی شیرازی و سردار سلیمانی با هم در آن حضور دارند چاپ شده است.
در فروشگاه اینترنتی فراکتاب امکان خرید کتاب حاج قاسمی که من میشناسم در قالب کتاب چاپی و الکترونیکی فراهم شده است و شما می توانید این اثر را تهیه کنید. نسخه چاپی کتاب حاج قاسمی که من می شناسم در فراکتاب با قیمت 60 هزار تومان و تخفیف 15 درصد موجود است.
نسخه الکترونیک این کتاب با استفاده از کتاب حاج قاسمی که من میشناسم pdf تولید و عرضه شده است و میتوانید آن را در نرم افزار فراکتاب دانلود کنید و یا به صورت آنلاین مطالعه نمایید.
در جدول ذیل مشخصات کتاب حاج قاسمی که من میشناسم را ملاحظه بفرمایید.
مشخصات | |
ناشر: | خط مقدم |
نویسنده: | سعید علامیان |
زبان: | فارسی |
تعداد صفحه: | 168 |
موضوع: | خاطرات شهید قاسم سلیمانی |
فرمت کتاب | pdf و چاپی |
نظر دیگران //= $contentName ?>
زیبا این رفاقت چهل ساله را بیان کرده...
سلام بسیار عالی بود...
من تهیه کردم و خوندم خیلی قشنگ بود ممنون از نویسنده!...
🌹...
عالی...
این کتاب صوتی نداره؟ نمیتونید صوتیشو هم اوکی کنید؟...
عالی...
لطفاً نسخه الکترونیکی رو هم موجود کنید...
آن شاالله،رهرو مکتب حاج قاسم باشیم،کتاب بنده دارم ،سوالات برای مسابقه میخوام...
منم میخوام مثل حاج قاسم بشم...