امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
75,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب مکاتب احیاگری اسلامی در هند قرن نوزدهم میلادی 

کتاب مکاتب احیاگری اسلامی در هند قرن نوزدهم میلادی نوشته پرستو کلاهدوزها و حمید عابدیها در انتشارات دانشگاه مذاهب اسلامی به چاپ رسیده است. این کتاب به بررسی جنبش‌های احیاگری اسلامی در هند در قرن نوزدهم میلادی می‌پردازد.

موضوع اصلی این کتاب تلاش‌های فکری و اجتماعی مسلمانان هند در جهت بازسازی و تقویت اسلام در برابر چالش‌های جدید دوره استعماری و تغییرات اجتماعی است.

دین و دینداری باعث حیات انسان و جامعه می‌‏شود، چنان که خداوند متعال در قرآن کریم هدف از رسالت پیامبر (ص) را احیای انسان‏‌ها می‌‏داند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ»؛ یعنی ای کسانی که ایمان آورده‌‏اید، زمانی که خدا و پیامبر شما را به چیزی که مایه‏‌ی حیات شماست، فرا خواندند، دعوت آنان را اجابت کنید؛ اما همین دین حیات‌بخش، ممکن است در گذر زمان در بستر تاریخ و اندیشه‏‌ها و فهم‏‌ها و آداب و رسوم و خلقیات مردمان، آلودگی‏‌هایی (آشکار و نهان، محسوس و نامحسوس) پیدا کند؛ چیزهایی بر آن افزوده و چیزهایی از آن مغفول واقع شود؛ ابعادی از آن، چنان بزرگ شود که اصل و گوهر آن مورد غفلت واقع شود و گوهر مفاهیم اصلی آن‌چنان رنجور و ضعیف شود که از مجموعه‏‌ی آن دین حذف شود.

سرانجام، آنچه به عنوان دین در میان دینداران و جامعه‏‌ی دینی رواج پیدا می‌‏کند، چیزی غیر از آن است که از ناحیه‏‌ی خداوند متعال آمده است. در اینجاست که احیاگری دینی معنا پیدا می‏‌کند؛ یعنی زدودن غبار خرافه و بدعت و تحریف از چهره‏‌ی دین و عنایت به جنبه‌‏های مغفول و پیراستن زواید. بنابراین، احیاگری، مسبوق و از پی عارضه‌‏ای است که نصیب دین می‏شود و احیاگری در عرصه‏‌ی احیاگری دینی با دو تشخیص مهم روبروست؛ تشخیص درد و تشخیص درمان. بدین ترتیب، اساس کار احیاگری را می‏‌توان در «دردشناسی» و «درمان‏گری» خلاصه کرد. از این روست که احیاگری و اصلاح‏گری بسی سخت و جان‌کاه، اما لازم و ضروری است و زاد و توشه‏‌ی مناسب خود را می‏‌طلبد. از دیدگاه استاد مطهری، احیاگری و اصلاح‌طلبی یک روحیه‌‏ی اسلامی است و هر مسلمانی، به حکم این که مسلمان است، باید احیاگر و دست‌کم طرفدار آن باشد؛ چرا که احیاگری و اصلاح‌طلبی، هم به عنوان یک شأن پیامبری در قرآن مطرح شده و هم مصداق امر به معروف و نهی از منکر است، که از ارکان تعلیمات اجتماعی اسلام است.

شبه قاره هند از لحاظ کمی و کیفی در قرن نوزدهم بیشترین و مهمترین نواندیشان دینی و مکاتب احیاگری اسلامی را در خود جای داده و به عنوان زنجیره حد فاصل دو قرن مهم پیش و پس از خود در جریانات اصلاحی به شمار می‌آید. در این سده با سه گونه از مکاتب فکری آموزشی مواجه هستیم که هر یک با اهدافی مشترک (نجات مسلمانان از عقب‌ماندگی، مبارزه با استعمار غرب و ...) راه اندازی شدند؛ اما در رویکردها و راهکارهای سیاسی - اجتماعی خود، گاهی در برابر هم قرار گرفتند. نخستین مکتب دیوبند بود که توسط محمدقاسم نانوتوی تاسیس گشت و به عنوان مصداق کاملی از مکاتب بنیادگرایانه با نگاهی سنتی به آموزش طلاب و دانشجویان پرداخت و در ادامه مسیر با جدایی پاکستان از هند، به مرور به دو شاخه دیوبندیه (معتدل) و نئودیوبندیه (افراطی) تقسیم گردید که دومی زمینه‌ساز ایجاد جنبش طالبان در افغانستان بود. مکتب دوم علیگره نام داشت و به کوشش سر سیداحمدخان بنیان گذاشته شد و مبارزه با استعمار را به شکل فکری - علمی بر مبارزه سیاسی نظامی ترجیح می‌داد؛ لذا ضمن اعمال سیاست تسامح با حاکمیت بریتانیایی‌ها، آموزش زبان انگلیسی و علوم و فنون جدید همواره در سرلوحه دروس آموزشی دانشگاه علیگره قرار داشت. سومین مکتب ندوة العلما بود که به وسیله سیدمحمدعلی مونگیری راه‌اندازی گشت و توسط شبلی نعمانی به اوج خود رسید. این مکتب در پی رفع تعارض بین دو مکتب سنت‌گرا و نوگرای پیشین بود و بنا داشت از میان آن دو، روشی معتدل و میانه‌رو ایجاد نماید.

یکی از دریافت‌های مهم کتاب مکاتب احیاگری اسلامی در هند قرن نوزدهم میلادی آن است که مکاتب سه‌گانه یاد شده به رغم تعارضات فراوان در اعتقاد به اینکه مهمترین علت عقب‌ماندگی مسلمانان، عدم توانایی فکری علمی عالمان دینی در ارائه اسلام پویا و پاسخگو است، کاملا همسو بوده و به همین‌رو، ضرورت اصلاح امور آموزشی مدارس دینی را در اولویت اقدامات خویش قرار داده‌اند. برداشت قابل توجه دیگر اینکه تامل در سیر اقدامات و تاریخ تحولات اصلاح‌گرایانه در ممالک اسلامی ما را بر آن می‌دارد که بپذیریم احیا و پویایی اندیشه و کنش دینی، گاه از برخی ضوابط بنیادین برخوردار است که در راه همگرایی پایدار ادیان و تقریب همه سویه مذاهب همیشه و همه‌جا باید در نظر گرفته شود.

گزیده کتاب مکاتب احیاگری اسلامی در هند قرن نوزدهم میلادی 

در زبان‌های غربی واژه جهاد اغلب به جنگ مقدس ترجمه شده است. اگر منظور از جنگ مقدس جنگی باشد که دارای انگیزه مذهبی است، این ترجمه در نظر اول درست است. زیرا کتاب‌های فقه جهاد را وقتی مشروع می‌دانند که دارای انگیزه‌های مذهبی باشد. اما تحقیقات تاریخی ثابت کرده که بسیاری از جنگ‌های دولت‌های اسلامی دلایلی کاملاً مادی و غیرمذهبی داشته‌اند.

در جامعه‌ای که سیاست به طور کامل در دست دین است، تمایز محسوسی بین سیاست و مذهب وجود ندارد و اهداف و آرمان‌های سیاسی همیشه در شکل آرمان‌های مذهبی تجلی پیدا می‌کند. بنابراین اگر جهاد یک اقدام صرفاً سیاسی شمرده شود، درست نیست که آن را جنگ مقدس ترجمه کرد. لکن بر اساس نظر فقها همه جنگ‌هایی که به رهبری دولت اسلامی واقع شود، جهاد محسوب می‌شود و تابع قوانین و مقررات جهاد است.

صفحات کتاب :
514
کنگره :
‏‫‬‮‭DS۴۷۹
دیویی :
‏‫‬‮‭۹۵۴/۰۳۵
کتابشناسی ملی :
8769379
شابک :
9786226457248
سال نشر :
1400

کتاب های مشابه مکاتب احیاگری اسلامی در هند قرن نوزدهم میلادی