کتاب شاهزادهای از ایران، داستان سوم از «مجموعه پیامبر مهربانیها» که دربارهی تاریخ اسلام و با تاکید بر زندگی رسول اکرم (ص) میباشد. این داستان در مدینه و تا رحلت پیامبر (ص) ادامه دارد و بخشهایی از داستان در مورد سلمان فارسی میباشد.
فصل چهارم
زیبایی
این است
خدایا این نیکوتر است و پاکتر
پیامبر با لشکری هزارنفره به واحهای در مرز شام، در هشتصد کیلومتری مکه حمله کرد. آنجا جولانگاه راهزنان بود و چند کاروان را که برای مدینه آذوقه میآوردند، غارت کرده بودند. گفته میشد، سران قریش در مکه، راهزنان را تحریک میکنند، حتی به ایشان کمک مالی هم میدهند که مدینه را در تنگنا قرار دهند.
پیامبر و لشکرش برقآسا بر آنان تاختند. راهزنان از نبرد رودررو گریختند و انسجامشان از دست رفت و گروهشان هم متلاشی شد. عدهای کشته و عدهای اسیر شدند. هر چه گله و رمه از راهزنی به دست آورده بودند، از دست دادند. همهی ثروتشان به دست مسلمانان افتاد. یاران پیامبر بدون کشته و زخمی به مدینه برگشتند.
پس از این عملیات، برای کاروانهای مدینه اتفاق بدی نمیافتاد. تئوری توطئهی بزرگان مکه و همدستیشان با راهزنان اثبات شد. توطئهای که از میان برداشته شده بود، آثار مطلوبی داشت. حملهی مسلمانان به قبایل شمال مکه و راهزنان، برای دشمنان اسلام پیامهای روشنی داشت؛ آگاهی از وجود لشکری آماده و سرزنده که با سرعت و قدرت عمل میکند. طبیعی بود که دشمنان از هر گروهی بترسند. حمله به کاروانها پایان یافت و پس از آن قبایل صحرانشین به مردم مدینه احترام بیشتری میگذاشتند.. .