3.5از 4

اسپاگتی با سس قرمز

رایگان
خرید
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب

    معرفی کتاب اسپاگتی با سس قرمز

    کتاب اسپاگتی با سس قرمز، اثر هادی‌ حکیمیان؛ کتاب پیش‌رو با «محوریت آمریکایی ستیزی» به نگارش درآمده و روایت این کتاب از زبان نوجوانی به نام «علی» صورت گرفته و حاوی لحظاتی هیجان‌انگیز و شاد می‌باشد. وقایع و حکایات داستان به پیش از پیروزی انقلاب و در دهی خشک و به اصطلاح کویری رخ می‌دهد و به علت «اکتشاف و بهره‌برداری»هایی که قبلا صورت گرفته، پای اجنبی‌ها به ده باز، به طوری که آن‌ها همه کاره‌ی آنجا می‌شوند.

    گزیده کتاب اسپاگتی با سس قرمز

    - توی معدن، بچه و پیرزن استخدام نمی‌کنن. بی‌خودم معطل نشید.
    مرد طاس این را ضمن گذاشتن لیوانِ دسته‌دار پشتِ پنجرۀ اتاقک نگهبانی گفت. بعد آن یکی همکارش، که چشم‌های زاغ داشت و با تلفن حرف می‌زد، با حرکات سر و دست، به من و حسینعلی اشاره کرد که یعنی بروید پی کارتان.
    مرد چشم زاغ من و حسینعلی را می‌شناخت. چند باری برای کار آمده بودیم و هر بار هم او دَکِمان کرده بود. اصلاً مثل سگ پاچه می‌گرفت. برای همین هم ما دو نفر کمی از پنجره فاصله گرفتیم، امّا ننه کُردی جلوتر رفت و همین طور که موهای فلفل نمکی‌اش را زیر چارقد پنهان می‌کرد، آب دهانش را قورت داد و گفت: «با معصومه خانوم کار داریم.»
    مرد طاس لیوان چایش را برداشت و هورت کشید، دو بار پشت هم. بعد بی آن که به ننه کردی نگاه کند، جواب داد: «ما اینجا همچین کسی نداریم.»
    حسینعلی که از بی‌اعتنایی نگهبان طاس کلافه شده بود، روی پنجه‌های پایش بلند شد و در حالی که سعی می‌کرد قدش را بلندتر کند، گفت: «مثل این که تازه اومدی، هان؟ قبلاًها اینجا نبودی.»
    لیوان دسته‌دار حالا کمتر از نصف چای داشت و از سرش بخار داغ بلند می‌شد. مرد طاس بی‌حوصله پشت میزش نشست: «اولاً که این فضولی‌ها به تو نیومده، ثانیاً همچین اسمی توی لیست ما نیست. پس حتماً اشتباه شده.».. .