کتاب عارف بارانی، زندگینامه روحانی شهید سیدحسین مقیمی نوشته مصیب معصومیان توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.
معلمهای ما دخترها از «سپاه دانش» بودند. همان سالها که معلم کلاسش حسین را زد، نمیدانم به چه دلیل؛ اما طوری زد که حسین به چشمهایش خون افتاد؛ ازبسکه معلمشان محکم سیلی زده بود. حسین وقتی برگشت خانه حتی خودش را خیس کرده بود. با دیدن این صحنه روح به تن ما نماند. خصوصاً مادرم که جانش بسته بود به جان حسین.
پدرم هم غیرتی بود. تا حسین را دید آتش عصبانیت تمام جانش را سوخت. راه افتاد سمت مدرسه. اگر جلویش را نمیگرفتند جگر معلم حسین را از سینهاش بیرون میکشید. پدرم شکایت کرد و آن معلم را از مدرسۀ ما اخراج کردند. معلمش خیلی بداخلاق بود. کلاسهای آن زمان مختلط بود. همین معلمشان داخل کلاس در ضبطصوت کاست ترانه میگذاشت که دخترها با آهنگها برقصند و پسرها آواز جمعی بخوانند. تازه بعد از این مقدمه کلاس شروع میشد.