امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
23,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب ملاقات با هلن

کتاب ملاقات با هلن رمانی به قلم زهرا صادقی‌مقدم است که توسط انتشارات متخصصان منتشر شده است.

گزیده کتاب ملاقات با هلن

 آن روز یکی از روزهای پایانی تابستان بود؛ اما هوا مطلوب و دل چسب بود. خانواده ی نورمن که شامل «ویکتور» پدر خانواده، «هریت» همسرش و دو پسر شانزده و دوازده ساله ی آن ها، گرک و جک بود، مشغول جمع کردن وسایل خانه بودند. ویکتور از پارکینگ بیرون آمد. او مردی بود پنجاه ساله با قدی بلند. ظاهری آراسته و صورتی اصلاح کرده داشت. کارتنی نسبتاً کوچک در دست داشت. با دست دیگرش لباس هایش را تکاند تا گردوخاک ناشی از جابه جایی وسایل را پاک کند. به خیابان و محله ی آرامی که می بایست چند روز آینده آن را ترک کند، نگریست.

آنجا را دوست داشت. تقریباً پانزده سال در این مکان زندگی کرده بود؛ اما سرانجام او توانسته بود خانه ای را که خود و خانواده اش رؤیای زندگی کردن در آن را در سر داشتند، بخرد. در پارکینگ را بست و به سمت خانه رفت. گرک و جک با دیدن پدرشان لبخند زدند. هردو کارتنی در دست داشتند و به سمت اتاق مشترکشان می رفتند. گرک شانزده سال داشت و نسبت به سنش جوان خوش چهره ای بود. جک برخلاف برادرش کمی چاق بود و گونه های سرخش او را به طرزی خاص بامزه و قابل اعتماد نشان می دادند. هردو پیراهن آستین حلقه ای و شلوارک به تن داشتند.

سپس با شنیدن صدای هریت که در اتاق آن ها منتظرشان بود، به سرعتشان افزودند تا مادرشان را بیشتر منتظر نگذارند. ویکتور به آن ها لبخند زد.او خوشحال بود که پسرهایش تا این حد برای بودن در خانه ی جدیدشان هیجان دارند. گرک و جک نیز در پوست خود نمی گنجیدند؛ چراکه پس از سال ها بالاخره می توانستند اتاق مخصوص خود را داشته باشند!

 ویکتور وارد اتاق خوابش شد و به سمت دیواری که پر از قاب عکس و لوح های تقدیر بود رفت. تمام وسایل اتاق، به جز تخت و میز کار و افتخارات ویکتور، به صورت کارتن هایی در گوشه ی اتاق گذاشته شده بودند! ویکتور کارتن را روی میز کارش گذاشت. خوشحال بود که خانه ی جدیدشان اتاق های بیشتری دارد و او می توانست یک اتاق را برای کارش اختصاص دهد.

 به سمت قاب عکس ها و الواح تقدیری که طی سالیان سال کار کردن به دست آورده بود، رفت. بعضی از آن ها تقدیرنامه های پزشکی بودند و بعضی تقدیرنامه های فرهنگی. ویکتور یکی یکی آن ها را از روی دیوار برمی داشت؛ اما وقتی نوبت به تقدیرنامه های فرهنگی می رسید، آن ها را چند دقیقه در دست نگاه می داشت، بار دیگر متن آن ها را می خواند، به یاد روزهایی که برای رسیدن به این موفقیت ها پشت سر گذاشته بود، می افتاد و لبخند میزد.

سال نشر :
‏‫1400
صفحات کتاب :
172
کنگره :
‏‫‬‭PIR8350
دیویی :
‏‫8‮فا‬3/62‬
کتابشناسی ملی :
8454457
شابک :
978-622-292-534-5

کتاب های مشابه ملاقات با هلن