کتاب ماجرای عجیب یک جشن تولد (چاپی و pdf)

معرفی کتاب ماجرای عجیب یک جشن تولد

ماجرای عجیب یک جشن تولد" هفتمین کتاب از زندگی نامه شهدای مدافع حرم است. این کتاب روایت زندگی شهید مدافع حرم، مهدی ثامنی راد به قلم جواد کلاته عربی و همراه با نقشه ها و تصاویر در خردادماه 1399 است که توسط نشر 27بعثت چاپ و منتشر شده است.

برای رسیدن به تصویری از زندگی شهید مهدی ثامنی راد، با خانواده، دوستان، همکاران و همرزمانش نزدیک به 100 ساعت به گفتگو نشستیم. با شروع مرحلۀ نگارش و مشخص شدن بعضی کاستی ها و نیازهای جدید، با بیش از ده نفر دیگر صحبت کردم تا به تصویر شفاف تری از زندگی او دست پیدا کنم.  برای آشنایی با جنگِ نامتعارف در سرزمین ناشناختۀ سوریه، جلسات متعددی با رزمندگان حاضر در صحنۀ نبرد برگزارکردم. عکس ها و نقشه های دقیقی از مناطق عملیاتی استان حلب دیدم. این تصاویر حامل اطلاعات بسیار مهمی بود که معمولاً در هیچ مصاحبه ای منعکس نمی شود. بریده ای از صوت بی سیمِ آخرین عملیات شهید ثامنی به دستم رسید که از آن در روایتِ لحظات پیش از شهادت آقامهدی استفاده کردم.

گزیده کتاب ماجرای عجیب یک جشن تولد

بیست و یکم بهمن ماه از راه می رسد و شب عملیات شروع می شود. ظهر همان روز چند نفر که برای شناسایی منطقه منصوره حلب رفته اند به عملیات اضافه می‌شوند. آقا رضا فرزانه می‌رود پیش حاج حسین. مسعود چرخی و محسن اسداللهی هم به تیم چنگیزی اضافه می‌شوند. بعدازظهر بچه ها می‌روند منطقه را برای آخرین بار می‌بینند . مسعود پشت فرمان تویوتای هایلوکس می‌نشیند و چنگیزی کنارش. مهدی و سیداحسان و محسن هم میروند صندلی عقب.تا مزرعۀ قریحه راهی نیست. پانزده دقیق های
می‌رسند آنجا. یکراست می‌روند مقرّ محمود طبق و نیروهای دفاع وطنی سوریه. بعد از سلام و احوالپرسی، پیاده راه می‌افتند به طرف پیشانیِ خط پدافندی. می‌روند به طرف دیدگاهی که روی تمام نقاط روستای هوبر دید خوبی داشته باشد. چنگیزی دوربین می‌کشد به طرف روستا و نزدیک به یک دقیقه روی آن می‌چرخد. بعد، برمی‌گردد رو به بچه‌ها و نقاط مهم منطقۀ عملیات‌یشان را یکی‌یکی مرور می‌کند.

جاده‌ای غربی شرقی از ابورویل به شمال روستای هوبر می‌رسد و راهش را کج می‌کند به طرف روستای بَرَده. از همین جاده، یک راه فرعیِ کوتاه جدا می‌شود و به منطقۀ مسکونی هوبر می‌رسد. راهِ خاکی در ادامه تبدیل می‌شود به یک دوراهی. راهِ سمت چپی جاده‌ای است که نیروها در شب عملیات با آن سر وکار دارند. جاده‌ای که از دوراهی شروع می‌شود، مسجد جامع را رد می‌کند و به مدرسه و تلّ هوبر می‌رسد. چنگیزی از مهدی و سیداحسان می‌خواهد تمام این نقطه‌ها را توی دوربین ببینند. بچه‌ها یکی دو دقیقه می‌روند پشت دوربین و منطقه را خوب رصد می‌کنند. بعدش، عکس‌هایی که با پهپاد گرفته شده را روی زمین می‌گذارند و چنگیزی به حرفهایش ادامه می‌دهد.