در کتاب زمامداری توحش، مکس بلومنتال ماجرای واقعی پشت پرده ارتباط آمریکا با جهان و چگونگی تولد طالبان و داعش و ... را واکاوی کرده و نشان می دهد که چگونه نیروهای افراطی که امروز صلح را در جهان به مخاطره انداخته اند، ثمره اجتناب ناپذیر طرح های استعماری ایالات متحده آمریکا هستند. تامین مالی مخفیانه مجاهدین توسط واشنگتن منجر به حمله شوروی به افغانستان در 1979 شد. آمریکا از آن زمان، افراطیونی نظیر اسامه بن لادن را که بعد مخالفش شدند، حمایت کرده بود.
پنتاگون، آموزش و تسلیح عناصر جهادی در افغانستان، سوریه و لیبی را به عهده گرفته و دست به دخالت نظامی برای تغییر حکومت های خاورمیانه زده بود. در نتیجه، محیط مناسبی برای رشد داعش پدید آمد که باعث شد درگیری های خارج از مرزهای آمریکا به خاک این کشور کشیده شود. این جنگ های شکست خورده در بیرون از مرزها، آمریکا را هم در برابر تروریسم و هم در برابر فراملی گرایی داخلی آسیب پذیرتر کرده است. ریاست جمهوری ترامپ، نتیجه اجتناب ناپذیر سلطه نومحافظه کاران در دوره پس از جنگ سرد بود. دخالت های ترامپ در خاورمیانه فقط اوضاع را بدتر کرد.
هنگامی که موازنه جنگ در کابل به ضرر شوروی تغییر میکرد، زنانی که تحت حاکمیت کمونیست ها قدرت پیدا کرده بودند درباره آینده خود در حکومت مجاهدان ابراز نگرانی کردند. یک کارگر هلال احمر افغان به نام «مینا فهیم » که تحصیلات دانشگاهی داشت در 1988 گفت: «بدون انقلاب، وضعیت من چه خواهد شد؟ باید در خانه بمانم و شاید مجبور باشم مانند مادرم فقط با پوشیه از خانه خارج شوم. برای ازدواج هم من را مثل اموال دیگر خواهند فروخت. همین نشان میدهد که چرا بسیاری از زنان افغان با این انقلاب همراه هستند و چرا ما برای دفاع از این انقلاب به سختی می جنگیم.»
در آن زمان خبرنگاری از سرویس خبری «نایت ریدر » نوشت: «نگاه طرفین به زنان بسیار متفاوت است. وقتی از افغان ها می پرسم که چرا به اردوگاه های پناهندگان رفته اند، بسیاری از این افغان های مستقر در پاکستان چیزی از بمباران یا اصلاحات ارضی یا حتی سختگیری های اسلامی نمی گویند. آن ها می گویند که کمونیست ها در کابل می خواهند دختران ما را به مدرسه بفرستند. »