کتاب سیاست خارجی آمریکا نسبت به موقعیت هژمونیک در شرق آسیا نوشته ی جواد همتی می باشد و انتشارات قانون یار آن را منتشر کرده است.نویسنده در این کتاب، به روابط خارجی بین چین و آمریکا و مناسبات سیاسی و اقتصادی آنان می پردازد.
آمریکا از سال 1991 تاکنون با هر کشوری که در عرصه ی منطقه ای و جهانی منافعش را به خطر انداخته و قدرتش را به چالش کشیده از طرق مختلف مقابله کرده است. واکنش این کشور در سال های اخیر در قبال افزایش قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی چین نیز (و البته با راهبردی جدید) و به مدد موازنه ی نرم گویای همین مسئله است.
آمریکا در سال های اخیر با توجه به شرایط خاص حاکم بر نظام بین الملل در هزاره ی سوم میلادی و محیط متفاوت آن نسبت به نظام دوقطبی و جنگ سرد، آغاز جنگ های فرسایشی در عراق و افغانستان و اِعمال سیاست های هزینه در نقاط مختلف جهان و نیز با توجه به بحران اقتصادی در این کشور درصدد بوده است با راهبردی متفاوت، کم هزینه ولی مؤثر و از طریق مواجهه و برخورد غیرمستقیم از سلطه ی سیاسی و نظامی چین و فرامنطقه ای شدن قدرت آن جلوگیری کند. آمریکا در سال های اخیر چهار راهبرد بسیار مهم، کم هزینه و مؤثر برای دستیابی به هدف مذکور را در پیش گرفته است.
هنری کیسینجر، از اندیشمندان روابط بین الملل در عصر ما و وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا در دوران ریاست جمهوری نیکسون، معتقد است که حفظ بقا و امنیت یک کشور مهم ترین و اولین و آخرین دغدغه هر دولت است که نه می توان در مورد آن توافق نمود و نه می توان آن را به خطر انداخت.
بدین ترتیب، رویه و عملکرد دولت ها و سران کشورها ممکن است به گونه ای متفاوت نمود عملی پیدا کند و حتی به مسئولیت حفظ بقا و امنیت آن ها رنگ و لعاب اخلاقی داده شود، در میان واقع گرایان، اخیراً این موضوع که هدف دولت ها کسب امنیت یا قدرت است، منجر به شکل گیری دو گرایش و دیدگاه شده است که پیامدهای مهمی بر چگونگی نگرش ها نسبت به آینده امنیت و همکاری های بین المللی در پی خواهد داشت.
یک گرایش واقع گرایان دفاعی را شامل می شود. افرادی مانند والتز را می توان در این حوزه از واقع گرایی قرار داد، واقع گرایان دفاعی معتقدند، دولت ها امنیت را هدف اصلی خود می دانند و بر اساس این هدف در پی کسب قدرت به میزانی هستند که امنیت و بقای آنان را تضمین سازد. بر اساس این رویکرد، دولت ها بازیگران دفاعی قلمداد می شوند و دنبال به حداکثر رساندن قدرت خود نمی باشند. به ویژه زمانی که این گونه عملکرد آن ها (یعنی زمانی که دولت ها به دنبال به حداکثر رساندن قدرت خود هستند) به معنی به خطر انداخدن امنیت آن ها باشد.
واقع گرایان دفاعی بر اساس دیدگاه بقا، معتقدند که وضعیت موجود در عرصه قدرت، رقابت برای کسب قدرت را کاهش می دهد. گرایش دوم که نقطه مقابل واقع گرایان دفاعی قرار می گیرد، به واقع گرایان تهاجمی مربوط می شود. واقع گرایی تهاجمی از سوی جان میرشایمر ارائه شده و این اعتقاد را بیان می کند که هدف نهایی همه دولت ها این است که به جایگاه هژمونیک در نظام بین الملل دست یابند.