کتاب پیش از بستن چمدان نوشته مینو کریم زاده و در انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده است. داستان پیش از بستن چمدان درباره زندگی دو دختر به نامهای گلی و دریا است که بر اثر یک تصادف باهم آشنا و دوست میشوند. گلی قرار است تصمیم مهمی بگیرد و این روز قرار است روز مهمی در زندگیاش باشد. او که شیفته بازیگری است قرار است به کلاس بازیگری برود اما همهچیز به سادگی بهم میریزد.
او که نمیتواند این شرایط را تحمل کند از خانه بیرون میرود و تنها در خیابانها پرسه میزند. در همین حال کسی به او نزدیک میشود تا کیفش را بدزدد. او به زمین میافتد و زخمی میشود و دریا، از پنجره اتاقش شاهد این ماجرا است. او به کمک گلی میرود تا او را به بیمارستان برسانند و همین موضوع باعث دوستی و آشنایی آنها میشود. دریا که دوست دارد در رشته نجوم درس بخواند تصمیم گرفته است برای تحصیل به خارج برود و همین موضوع باعث شده تا روابط او و مادرش بهم بریزد. گلی و دریا باهم دوست میشوند و مشکلاتشان را درمیان میگذارند.
غمانگیزترین روز زندگی گلی، درست روزی بود که انتظار داشت بهترین روز زندگیاش باشد. یکشنبه بود، هشتم آذرماه. از لحظهای که با شنیدن آهنگ خوابهای طلایی که از گوشی همراهش پخش میشد ، چشم روی صبح باز کرد، همهچیز در نظرش تمام و کمال بود. از تخت پایین آمد و روبهروی آینه ایستاد. به چهرهی نامرتب صبحگاهیاش
لبخند زد. بالاخره روز موعود فرا رسیده بود. نگاهش رفت روی یادداشت پدر که درست یک ماه پیش با دستهای خودش بالای آینه چسبانده بود.
خط پدر، درست مثل خط کسی بود که انگار تازه فارسی نوشتن را یاد گرفته بود؛ اما آن یادداشت برای گلی، خوشخطترین یادداشت جهان بود؛ چرا که واژههایش، قلب او را نشانه گرفته بود. قلب دختری شانزده ساله که شیفتهی بازیگری بود.