کتاب شبهای شیرین، نوشتۀ محمد میرکیانی است و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را منتشر کرده است. کتاب شبهای شیرین شامل 111 قصۀ خواندنی و جذاب میباشد که برای قصهگویی مناسب است. همه قصههای کتاب ساختاری همانند قصههای پدربزرگها و مادربزرگها دارند و فضای همه آنها طنزگونه و شادیآفرین است.
یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود.
سالها پیش در یک روستا یک خالهی مهربان بود که یک خروس داشت. خروس، خاله مهربان را خیلی دوست میداشت. خاله مهربان هم خروس را خیلی دوست میداشت برای چی؟ برای آن که خروس هر روز صبح میخواند یا قوقولی قوقو میکرد و خاله مهربان از خواب بیدار میشد. یک روز که خاله مهربان توی آفتاب نشسته بود و برای پختن آش نخودها را پاک میکرد، یک دفعه دید موشی از کنار او فرار کرد و رفت. خاله مهربان بلند شد و به دنبال موش دوید، ولی موش از او زرنگتر بود رفت توی یک سوراخ و دیگر بیرون نیامد.
خروس گفت: چی بود؟ چی شد خاله مهربان؟ خاله مهربان که خسته هم شده بود، گفت: یک موش بود. آمده بود تا نخودهای آش را بخورد.
خروس فکری کرد و گفت: من میتوانم او را از خانه بیرون کنم. خاله مهربان لبخندی زد و گفت: نه خروس جان کار گربههاست که موش را از خانه بیرون کنند.
بله.... فردای آن روز خاله مهربان یک گربه به خانه آورد...