امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
15,600
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب محبوبه صبح

کتاب محبوبه صبح عنوان داستانی از راضیه تجار است که زندگی شهید «محبوبه دانش» را روایت می کند. محبوبه دانش، دختر هفده ساله انقلابی است که در واقعه هفده شهریور شهید می شود. بخشی از فضای این رمان برگرفته از واقعیت و بخشی تخیلی است که در آن بیشتر با وفاداری به واقعیات زندگی این شهید، از ظرایف و عناصر داستانی در خلق موقعیت های داستانی بهره گرفته شده است.

گزیده کتاب محبوبه صبح

خانه شلوغ بود. خانة حاج غلام رضا دانش همیشه شلوغ بود. مهمان از آشتیان زیاد می آمد. دوستان حاجی کم نبودند؛ طلبه هایی که از قم می آمدند، یا بعضی از بازاری ها و کسبة محل و افراد سیاسی ای که با لباس مبدل می آمدند. می آمدند تا گردهم بنشینند و از شاه بگویند، که سرسپردة امریکا بود، و از خفقانی که بر سر کشور سایه انداخته بود.

زهرا خانم بچه ها را دور خود جمع کرده بود و برایشان می خواند: «شنگول من... منگول من... حبة انگور من... منم منم مادرتون! اما او مادرشان نبود، او آقا گرگة بدجنس بود که ناخن های بلندی داشت و صدایی کلفت...»

این جور مواقع، محبوبة چشم عسلی... پوست مهتابی... موابریشمی، خودش را در بغل او می انداخت. ته تغاری بود و شیرین زبان. پرحرف بود و کنجکاو... کنجکاو بود و باهوش... باهوش بود و مهربان. مادر او را توی بغل می فشرد و می بوسید.

ـ نقلم... نباتم... نیشکر... ترنجبین جوزقند... باز بخند!

محبوبة شش ساله بلندبلند می خندید و پشت سر هم سؤال می کرد؛ از بزبزقندی که کِی به خانه برمی گشت تا کلاغی که روی شاخه های کاج نشسته و قارقار می کرد. مادر به سؤال های او یکی یکی جواب می داد، اما محبوبه باز سؤال می کرد و کسی که باید به همة سؤالاتش جواب می داد پدر بود. او بود که جواب همه چیز را می دانست و به گفتة مادر خیلی بیشتر از او. اما تا پدر بیاید، او را بغل بگیرد، صورت ملیحش را ببوسد، موهای ابریشمی اش را نوازش کند و به سؤالاتش پاسخ دهد، مادر را رها می کرد و سراغ خواهر بزرگ تر می رفت.

شابک :
978-600-175-438-8
سال نشر :
‏‫1393
صفحات کتاب :
107
کنگره :
‏‫PIR7994‭‬ ‭/ج22‏‫‬‭م3 1393
دیویی :
‏‫‬‭8‮فا‬3/62
کتابشناسی ملی :
2924094

کتاب های مشابه محبوبه صبح