کتاب کهنه سرباز روایتگر خاطرات امیر اسکندر بیرانوند از فرماندهان لایق و شجاع دوران دفاع مقدس نوشته امین کیانی است. امیر «بیرانوند» متولد ۱۳۱۷ بخش «چغلوندی» (بیرانشهر) از توابع خرم آباد است. وی پس از طی دوره آموزشگاه افسری مدتی را در یگانهای رزمی و آموزشی مقیم خرم آباد انجام وظیفه کرد و سپس با انحلال و جا به جایی این یگان ها به تیپ دوم لشکر ۹۲ زرهی مستقر در دزفول منتقل شد و در سمت فرمانده گروهان رزمی و فرمانده گردان آموزشی انجام وظیفه کرد.
رشادتها، قد بلند، هیکل آراسته، حضور وی در جبهه «مهران» و دفع تهاجم عراق به ارتفاع ۳۴۳ دزفول در سال ۱۳۵۲، بر شهرت و محبوبیت امیر «بیرانوند» افزود؛ به طوری که در سال ۱۳۵۹ به عنوان فرمانده گردان از طریق تیپ دزفول مأموریت مراقبت از مرز «مهران» را عهده دار شد.
صیاد شیرازی بی سیم زد و گفت: بیرانوند چه کار کردی؟ چه میگویند؟ یازده چاه نفتشان را تصرف کردم. صیاد عادتش بود وقتی از کارم خوشش میآمد بهم میگفت اسکندر، و وقتی از دستم ناراحت بود میگفت آقای بیرانوند یا جناب سرهنگ. صیاد با ناراحتی گفت: با اجازه رفتی؟ اقلا طرحی میریختید، هماهنگی ای! همین طوری؟ آخر فکر عواقبش را نمیکنید؟!
- جناب لربازی در آوردم! فرصت مناسب بود و تنور داغ، نان را چسباندم. فتح المبین جلومان را گرفتید وگرنه تا بغداد می رفتم!