کتاب صوتی سرزمین نوچ، روایتی جذاب، سرراست و خواندنی دارد که مخاطب را با جزئیات زندگی در مهاجرت آشنا میکند. از طرفی دیگر، نویسنده در این کتاب و نوع پرداخت داستانش، رویکردی بیطرفانه دارد. کیوان ارزاقی نه درصدد تقبیح فرهنگ غرب است و نه دلبستگی تمام و کمال به سنتها و فرهنگ جوامع شرقی دارد. او حق قضاوت را در داستانش، بهعنوان نویسنده، از خودش سلب کرده و به مخاطب این اجازه را میدهد که از پنجره روایت او به واقعیتها نگاهی بیندازد.
سرزمین نوچ داستان زندگی زن و شوهری به نام «آرش» و «صنم» است که به یکی از شهرهای آمریکا مهاجرت کردهاند و در آنجا زندگی میکنند. مخاطب با شنیدن کتاب صوتی سرزمین نوچ به صورت غیرمستقیم با مشکلات ایرانیانی که به آمریکا مهاجرت کردهاند، آشنا میشود.
در داستان سرزمین نوچ، شخصیت اصلی تلاش میکند با وجود تفاوتهای فاحش فرهنگی، سنتها و آدابورسومهای مختلف بین کشور مبدا و مقصد، در دو راهی سنت و تجدد، هویتی جدید برای خود پیدا کند. یافتن این هویت جدید، چالشی است که موضوع و درونمایه داستان حول آن میچرخد. دغدغه اصلی شخصیت اصلی داستان، یعنی آرش، تردید برای انتخاب میان ماندن و رفتن است که همین تردید کل زندگی او و حتی زندگی مشترکش را تحتتاثیر قرار میدهد.
کتاب صوتی سرزمین نوچ 22 فصل دارد که با صحنه خداحافظی آرش و صنم با اقوام و بستگانشان در فرودگاه آغاز میشود. مکان و بستر اصلی روایت این داستان در طول 20 فصل، در آمریکا میگذرد که نویسنده بهواسطه حضورش در این کشور و تجربه زیستهاش از آنجا، به خوبی آن را برای مخاطب توصیف میکند. فصل دیگر این رمان با تکنیک فلشبک و در ایران روایت میشود.
دفتر کلاس اول دبستان، دستخطهای کج و معوج، نقاشی، کاردستی، آرشیو مجلهها و روزنامهها، آلبوم عکس، خنزرپنزرهایی را که سالها از این خانه به آن خانه کشیدی حالا باید تکلیفش را مشخص کنی؛ وقتی تصمیم به مهاجرت میگیری. دو تا چمدان بیستوسه کیلویی، نه قدرت تحمل اینهمه خاطره را دارد و نه تو میتوانی دل بکنی از همه چیزهایی که زمانی دلخوشی تمام زندگیات بود.