امتیاز
5 / 4.3
خبرم کن
کتاب چاپی ناموجود است
190,000
25%
142,500

نظر دیگران

نظر شما چیست؟

معرفی کتاب قهوه ی سرد آقای نویسنده

من چند سال پیش دیوانه‌وار عاشق شدم، وقتی که فقط ده سال داشتم، عاشق یه دختر لاغر و قدبلند شدم که عینک ته استکانی می‌زد و پونزده سال از خودم بزرگ‌تر بود، اون هر روز به خونه‌ی پیرزن همسایه می‌اومد تا ازش پیانو یاد بگیره. از قضا زنگ خونه‌ی پیرزن خراب بود و معشوقه‌ی دوران کودکی من مجبور بود زنگ خونه‌ی ما رو بزنه، منم ... قسمتی از کتاب قهوه سرد آقای نویسنده را چشیدید. این رمان عاشقانه تا کنون به چاپ هشتاد و پنجم رسیده است.


گزیده‌ای از کتاب قهوه سرد آقای نویسنده


دخترهای درون گرا رو خیلی خوب می شناسم، بیشتر حرف هاشون رو به آینه اتاق شون می زنن، یه قیچی آماده به کار دارن واسه روزهای بی حوصلگی شون، و وقتی هم می خوان بخوابن پاهاشون رو بغل می کنن. اون ها راحت دم به تله نمی دن، ولی اگه دلشون یه جا گیر کنه، مثل ساعت های آونگ داری می شن که صدسال هم که بگذره، باز هم ساعت دوازده دل شون صداشون می کنه، فکر کنم از دست دادن واسه دخترهایی شبیه به تو سخت تر باشه

صفحات کتاب :
240
کنگره :
‫‭PIR8361
دیویی :
‫‭8‮فا‬3/62‭‭
کتابشناسی ملی :
5944531
شابک :
978-600-367-314-4
سال نشر :
1398

کتاب های مشابه قهوه ی سرد آقای نویسنده