امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
45,000
نظر شما چیست؟

گزیده‌ای از کتاب رهایی از بغض

باران به سر و صورتم شلاق می زد و صدای هق هق گریه ام فضای قبرستان را پر کرده بود. باران شدت گرفته بود؛ انگار که به تنهایی و بی کسی من سخت می گریست. مامانی بلند شو، چطور دلت اومد تنهام بزاری؟ توروخدا بلند شو... خدا میدونستی که جز مامانم کسیو ندارم 

صفحات کتاب :
202
کنگره :
‫‬‭PIR8345
دیویی :
8‮فا‬3/62
کتابشناسی ملی :
7595397
شابک :
‫‭978-622-292-199-6‬‬

کتاب های مشابه رهایی از بغض