کتاب نقش دین در زندگی بشر در دو بخش تدوین شده است: دیدگاههای مختلف نسبت به دین (که در آن دین به عنوان یک پدیده متافیزیکی و تئوری های جهل، ترس و فطرت بررسی می شود) و نقش دین در زندگی بشر. در فصل نخست، حقیقی بودن اعتقاد به دین، به عنوان پدیدهای متافیزیکی مورد پرسش واقع شده است.
آیا دین از فطرت انسان سرچشمه میگیرد و یا از هستی او و یا اینکه منشا دین، شرایط ویژه و خاص زندگی اوست؟ آیا دین همان ایمان، به معنای واقعی کلمه است که شامل هیچ شک و ردی نمیشود و یا اینکه دین، توهمی است که انسان در شرایط خاصی از زندگی با آن روبرو میشود، اما با تغییر شرایط روانی و فکری از بین میرود؟ آیا انسان در اعماق وجودش واقعا به جهان غیب ایمان دارد و یا اینکه چنین اعتقادی، صرفا توهمی است که در مرحلهای از مراحل زندگی بر انسان عارض می شود؟ در فصل دوم به دور از واقعیت متافیزیکی دین و ارتباط آن با خدا و یا ضرورت وجود دین برای هماهنگ شدن زندگی و علایق انسان و فراهم شدن فرصتی برای رشد و تکامل او، به پرسش درباره نقش دین به عنوان یک پدیده متافیزیکی در زندگی بشر و تاثیر آن بر رفتار و اندیشه انسان پرداخته شده است.
در میان عناصری که یک تمدن را می سازند، دین را نباید نادیده انگاشت. در حقیقت، هر تمدنی یک زیرساخت دینی دارد که به یقین، روشنگر فرهنگ در معنای هرچه گسترده تر این کلمه است. درباره هریک از ادیان کوهی از کتاب نوشته شده است، که ادعای گردآوری چکیده همه آن ها در یک کتاب گزافه خواهد بود. هدف این کتاب این است که خواننده دریابد که بنیان جریان های بزرگ معنوی بر چه ارزش هایی است و در عمل، چگونه به کار بسته شده یا می شود.