کتاب دعوت نامه خصوصی تهیه شده توسط اداره تولیدات فرهنگی است که توسط زینب سادات حسینی ویراستاری شده و توسط انتشارات زائر رضوی منتشر شده است. دعوت نامه خصوصی درباره ماه رمضان و روزه داری است.
تازه از خانم معتمدی خواستگاری کرده بودم؛ اما هنوز جوابم را نداده بود. توی بچه های دانشکده از همه سنگینتر و باشخصیتتر بود... . لباس مغزپسته ای خوش رنگم را با شلوار و کفشم ست کردم و رفتم دانشگاه. هوای خرداد به این گرمی نوبر بود! بعد از کلاس، با سامان و میلاد قرار داشتم. اصلا حوصلۀ کلاس را نداشتم. نمیدانم چه کارم شده بود! نمی توانستم توی کلاس دوام بیاورم. هرچه می گفتم استاد خسته نباشید، باز هم ادامه می داد. البته مشکل از بی حوصلگی من بود، نه از استاد و بچه ها.
پله ها را دوتایکی پایین آمدم. رفتم بوفه و سه تا بستنی خریدم و رفتم طرف چمن ها؛ یعنی همان جایی که قرار داشتیم. دیدم میلاد و سامان روی چمن ها راحت دراز کشیده اند. سالم کردم و نشستم پیششان. خورشید از لای درخت ها روی صورتم می تابید. میلاد همینجور که دستش را عصای چانه اش کرده بود، لبخندی زد و گفت: «چه خبره علی آقا؟ تیپ زدی! » سامان گفت: «مگه خبر نداری قراره حاج خانوم جواب بدن! » میلاد گفت: «دلش هم بخواد! پسر به این خوبی. دلیلی نداره نه بگه.»