کتاب یک پنجره خورشید، سیره و شمایل پیامبر اکرم(ص) از زبان امام رضا(ع)» توسط محمد هادی زاهدی گردآوری شده و ادارۀ تولیدات فرهنگی آستان قدس رضوی آن را به چاپ رسانده و منتشر کرده است که در هشت فصل به این روایت امام هشتم درباره سیره و شمایل پیامبراکرم (ص) پرداخته است.
دربارۀ سیره و شمایل پیامبر اکرم(ص) از همان سده های نخستین اسلامی، کتاب های متعددی نوشته شده است و هرکدام کوشیده اند جلوه ای از این خورشید پرفروغ و بی غروب را برای خوانندگان خود ترسیم کنند و بی تردید از بهترین شمایل ها و سیره هایی که به اختصار توانسته بارقه هایی چشم نواز و راهگشا را از آن ستارۀ تابان و خورشید نورافشان بیان کند، روایتی است که امام علی بن موسی الرضا(ع) از پدران ارجمند خود از زبان دو سبط پیامبر، امام حسن(ع) و امام حسین (ع) روایت کرده و این روایت تقریبا در سیره هایی که پس از قرن سوم نوشته شده، بازتاب یافته است.
برای تبیین مطالبی که در این روایت آمده، از دیگر منابع معتبر نیز استفاده شده تا مجموعه ای کم حجم، اما تا حد ممکن گویا، در اختیار خوانندگان این اثر قرار گیرد و بدیهی است که ترتیب مطالب و نوشته ها بر اساس همان روایت امام هشتم(ع) است.
در یکی از کوچه های مدینه، پیرزنی به پیامبر رسید و گفت من با شما حرفی دارم و می خواهم برایم کاری بکنید. پیامبر(ص) فرمود: ای مادر فلانی هرجاکه خواستی بگو تا بیایم و ببینم مشکلت چیست. او آدرسی به پیامبر(ص) داد و پیامبر (ص) رفت و به صحبت های او گوش داد و مشکلش را برطرف کرد.
نکته بسیارجالب این روایت آن است که پیامبر نفرمود به خانه ما بیا یا به مسجد بیا تا ببینم مشکلت چیست بلکه برخلاف اربابان قدرت که حتی در دفتر خود مردم را راه نمی دهند به راه می افتد تا پای در درددل پیرزنی درمانده بنشیند و مشکلش را حل کند.