کتاب نگاه عشق اثری از مهناز سرفراز، داستانی زیبا و عاشقانه است که با الهام از زندگی آذر، ایزد آتش، نوشته شده است.
کتاب نگاه عشق داستانی عاشقانه از زندگی زنی است که برای زندگی خود مبارزه کرد و جنگید. او بارها و بارها در جنگهای زندگی شرکت کرد و بارها شکست خورد، اما مانند سیمرغ موفق شد تا دوباره بال و پر بگشاید و زندگی را از سر بگیرد. همانطور که مهناز سرفراز در مقدمه این کتاب توضیح داده است: «الهه آتش در زندگیِ پرفرازونشیب خود، در جنگهای بسیاری شرکت کرد، زخمی شد، شکست خورد و مغلوب دشمن شد حتی او را سوزاندند اما هر بار که خاکستر میشد شبانه با قدرتی که از خداوند یکتا میگرفت، مانند پرنده افسانهای (ققنوس) از خاکستر خود برمیخاست و به حیات و مبارزات خویش ادامه میداد. این داستانِ یکی از آخرین مبارزات و جنگهاییست که از زبان خود او مطالعه میکنید.»
من دختری رُمانتیک، رؤیایی بااحساس و شاعر مسلک بودم همیشه عاشق این بودم که طبیعت را شعر کنم و بهدنبال شاپرکها بدوم و یا در استخر خانه پدری شنا کنم و بعد زیر درختان میوه بایستم آلوی سیاه یا زردآلوهای درشت را گلچین کرده بچینم و نوشجان کنم. جاده ذهنیات من حاشیه نداشت، فقط پرشده بود از خدا، لطافت، طبیعت، موزیک و حیات زیبای خانه پدری. اما روزگار به من آموخت که دنیا برای من و امثال من بسیار تنگ است و جا ندارد و چرخش روزگار با انسانهای احساساتی، رؤیایی و رمانتیک بر روی پاشنه کامیابی نمیچرخد. و اینان جزء آسیبپذیرترین اقشار جوامع امروزی هستند که از رؤیاهایشان مانده و از دنیایشان رانده شدهاند و بهواسطه زلال روحشان طعمه بخیلان، بدبینان، حاسدان حسود میشوند و همیشه با تیر قضاوت زده شده، دلهاشان دائماً مجروح به قضاوتهای نابجای عام و خاص است؛ زیرا با مردم عادی و عوامِ اطراف خویش که فقط نوک بینی خود را میبینند کاملاً بیگانه و متفاوتند.