کتاب خستگی ناپذیر در سه بخش نگارش یافته است: در بخش اول، سید آزادگان به رابطه خود با شهید سید علی اندرزگو می پردازد و گوشه هایی از شجاعت ها، کرامات و حالات معنوی و حماسی او را بیان می کند. در بخش دوم از شخصیت عارف مجاهد، شهید دکتر مصطفی چمران سخن می گوید و خاطره هایی از دوران اسارت خود را نیز می گوید. در بخش سوم خاطره های خود را از عارفان وارسته و کرامات آن ها بیان می کند.
سرداران عارف، حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی اندرزگو و حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی اکبر ابوترابی، مبارزانی خستگیناپذیر بودند که در سختترین شرایط، با اندیشهای عمیق و عملی بیریا، در راه خدا به جهاد برخاستند و رنج دربهدری را به جان خریدند و با اخلاص، تمام عمر خود را وقف خدمت به اسلام و مردم و ترویج معنویت و مبارزه با طاغوت نمودند.آنها عرفان را با مبارزه خستگیناپذیر، اخلاق را با حضور در صحنههای دشوارِ زندگی، معنویت را با پیکار بی امان، عبادت و شب زنده داری را با کوششهای توانفرسا و زهد را با اخلاص در هم آمیختند و با دور کردن هواهای نفسانی از خود، لحظه به لحظه به خدا نزدیکتر شدند و در بی توقعی و بی تکلفی، برای رضای پروردگار عالم، به کوششی مردانه قد برافراشتند.
آنها رودهایی سرشار از آب زلال بودند که در کویر عطشناک و قحطی زده معنویت و جهاد و ایثار، جاری شدند و با حرکت خویش، محیط اطراف را سرسبز و خرم از عشق به خدا و ایمان و دینداری نمودند.مبارزات دشوار این دو مجاهد فی سبیل الله در آن سالهای طولانی و سخت، آنچنان با دقت و تیزهوشی برنامه ریزی شده است که یکی پرتلاش، اما شناخته شده برای دستگاه امنیتی، مخفیانه در همه صحنهها حاضر است و دیگری، پرتلاش، اما ناشناخته، بیشتر صحنهها و وقایع را میآفریند، بی آنکه ردپایی از خود به جا گذارد. پشتیبانی مالی، تدارکاتی و تسلیحاتی و ایجاد ارتباط بین نیروهای رازدارِ مبارز با سیدعلی اندرزگو، کاری دشوار و توانفرسا بود که سیدعلیاکبر ابوترابی، سیدآزادگان، به خوبی از عهده آن بر آمد و همچنان گمنام، همپای یار میداندارِ خویش به مبارزه پرداخت.