امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
10,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب جایش پیش خودم است

کتاب جایش پیش خودم است، نوشته هاجر صفائیه، به بیان زندگی‌نامه و خاطرات شهید قربان‌علی عرب از زبان همسرشان (نرگس قدوسی) می‌پردازد. این کتاب جلد پنجم از مجموعه «از عشق باید گفت» می‌باشد، مجموعه‌ای که به محبت‌های عمیق بین آدم‌ها می‌پردازد.

آدم‌هایی که مثل ما بوده‌اند و رشته‌های محبت آن‌ها را به بقیه وصل کرده بود. محبتی که سرجایش ماند، اما نرم‌نرم، نقطه‌‌ی اتصال رشته‌ها از زمین بریده شد، انگار کشش رشته‌ای که از آسمان می‌آمد، بیش‌تر بود.

عید قربان سال 1336، در روستای مارکده شهرکرد کودکی متولد شد که خانواده اش به عشق مولای متقیان و اهل بیت (ع) نام او را قربان‌علی نهادند. 6 سال بعد پدر، دار فانی را وداع گفت و شرایط زندگی، قربان‌علی را از ادامه تحصیل بازداشت. او همراه خانواده به اصفهان هجرت نمود و به حرفه درب و پنجره سازی مشغول گشت. حس همدردی و بخشندگی باعث شد که قربان‌علی از همان نوجوانی حاصل دسترنجش را با یتیمان و مستمندان تقسیم کند و خلق خوش و رفتار جذابش، اطرافیان را به سمت او و عقاید اسلامی‌اش می‌کشاند. در سال 1356 برای انجام خدمت سربازی به پیرانشهر اعزام شد و پس از اتمام آن دوره به حماسه‌آفرینان انقلاب اسلامی پیوست. سال‌های اول انقلاب بود که همدم و همراز خویش را یافت و زندگی مشترک را آغاز نمود و صاحب سه فرزند شد. عشق به امام (ره) و هدف بزرگ ایشان در سراسر وجود قربان‌علی ریشه دواند و او را به کوه های کردستان کشانید تا در مقابل ضدانقلاب از میهن اسلامی دفاع نماید.

پس از آن راهی جبهه‌های جنوب شد و به صف رزمندگان انقلاب پیوست. او در حفر کانال خط شیر که به پیروزی اولین عملیات منظم سپاه اسلام با نام «فرماندهی کل قوا خمینی روح خدا (ره )» انجامید ، نقش مؤثر و حضور فعال داشت و از آن پس مأمن و مأوای خویش را در جبهه ها و نزد بسیجیان یافته، روزبه‌روز بر بار تجربیاتش نکته‌ای می‌افزود. استعداد بارز او در مسائل نظامی و تاکتیکی، باعث شد مسؤولیت‌های بیشتری بر عهده‌اش بگذارند تا اینکه به‌عنوان جانشین عملیات لشگر امام حسین (ع) و مسؤول محور (جاده خندق) انتخاب گردید و سرانجام در دوازدهم اردیبهشت سال 1364 در جاده خندق (منطقه عملیاتی بدر) به فیض عظیم شهادت نائل آمد …

گزیده کتاب جایش پیش خودم است

می‌گفت: « نباید تلفن بزنیم، نباید نامه بدهیم، نمی‌خواهم به خاطر ما، چند نفر توی زحمت بیفتند. مگر ما می‌رویم جبهه که تلفن بزنیم و نامه بنویسیم؟!» یک موقع که دوستانش می‌آمدند اصفهان، می‌گفت: «بروید در خانه‌ی ما، سلام برسانید، بگویید من سالمم...!»

صفحات کتاب :
59
کنگره :
‏‫DSR۱۶۲۶‭‬ ‭/ع۳۸‏‫‭ص۷ ۱۳۹۲
دیویی :
‏‫‭۹۵۵/۰۸۴۳۰۹۲
کتابشناسی ملی :
2249010
شابک :
9786006098265
سال نشر :
1392

کتاب های مشابه جایش پیش خودم است