کتاب این صدف انگار مروارید ندارد، خاطرات خودنوشت اسماعیل ابراهیمی از زمان تولد وی در سال 1337 در محله «نظام آباد» تا سال 1365 را در بر می گیرد. کتاب این صدف انگار مروارید ندارد در 35 پرده تنظیم شده و زندگی پرماجرای اسماعیل ابراهیمی از علاقه به سینما و موسیقی و فعالیت در بازار در سال های پیش از انقلاب و حضور در آموزش و پروش شهر مریوان در بحبوحه وقایع کردستان را روایت می کند. دعوت از تیم ملی فوتبال برای برگزاری مسابقه تدارکاتی جهت ارتقای روحیه رزمندگان و مردم شهر مریوان در سال 1360 به واسطه حضور برادرش «ناصر ابراهیمی» در کادر مربیگری تیم ملی فوتبال از بخش های خواندنی این کتاب این صدف انگار مروارید ندارد است.
پرده های پایانی کتاب این صدف انگار مروارید ندارد، روایت تلاش شبانه روزی راوی برای درمان همسرش و در نهایت از دست دادن وی را در سال 1365 شامل می شود.