کتاب برای صلح جنگیدم، تاریخ شفاهی اصغر احمدی از رزمندگان و پیشکسوتان دفاع مقدس آبادان است. مصاحبه کتاب را مرجان درودی و تدوین آن را فهمیه احمدی انجام داده است. خاطرات کتاب برای صلح جنگیدم نیز شامل دوران قبل از انقلاب، پیروزی انقلاب و حضور در عملیاتهای دفاع مقدس است.
نزدیک 20 روز از جنگ گذشته بود. عراق داشت خرّمشهر را کامل اشغال می کرد. بچّه های سپاه در مساجد به مردمِ داوطلب، آموزش نظامی می دادند. تا آن روز، اسلحه دستم نگرفته بودم. با بچّه های محل رفتم مسجد مهدی موعود و فرم پُرکردم. اکیپ های 3 تا 4 نفره شدیم و همان موقع، چند ساعته، کار با سلاح ام 1 و برنو را یادمان دادند. اینها ابتدایی ترین سلاح های موجود در انبارهای ژاندارمری بودند. سلاح روز، ژ3 بود که خیلی کم پیدا می شد و دست ارتش و سپاه بود. ارتش و سپاه آن روزها اختلاف هایی داشتند. بنی صدر که فرماندۀ کلّ قوا بود، انگار خیلی عجله ای برای مقاومت نداشت. با ایدۀ زمین دادن و زمان خریدن، جلوی توزیع سلاح و مهمّات را گرفته بود. سلاح های ما، ابتدایی و به درد نخور بود. باید برای هر شلیک، یک گلوله می گذاشتیم، گلن گدن را می کشیدیم و شلیک می کردیم و دوباره گلولۀ بعدی.