کتاب تأثیر عفو مجنی علیه در سقوط مجازات قصاص نوشتۀ نصرت اله مجاهدی منش می باشد و انتشارات قانون یار آن را منتشر کرده است.نویسنده در این کتاب، با بررسی جنبه های مختلف، آراء و نظریات متفاوت فقهی، مبانی، شرایط و حدود اعمال مقررات قانونی تخفیف جزای فعلی در نظام عدالت کیفری را به بحث گذاشته است و نتایج روشن آن را ارائه می نماید.
عفو مجنیً علیه از جمله مباحثی است که هم در دو حوزۀ حقوق جزای اختصاصی و عمومی، پیرامون آن بحث شده است. جرائم علیه اشخاص از جمله جرائم موضوع حقوق جزای اختصاصی محسوب می شوند که مهم ترین آن ها جرائم قتل و بالاخص قتل عمدی است. نه تنها در جرم قتل عمدی، بلکه در سایر جرائم علیه تمامیت جسمانی و معنوی اشخاص، جرائم ناشی از عملیات ورزشی و پزشکی که از موضوعات مقررات قصاص، دیات و تعزیرات می باشند، می توان نقش عفو زیان دیده از جرم را مشاهده کرد. در بررسی متون فقهی این نتیجه حاصل است که عفو و رضایت واجد اثر نسبی است.
لذا در سلب حیات از خود یا دیگری، وقتی موثر است که مصلحت آن بر مفسده قتل چیره شود و به ظاهر نمی توان وضعیتی را یافت که به صرف رضایت، مفسده قتل از بین برود. از طرف دیگر راه عادی سقوط مجازات قصاص، اجرای آن است و در مواردی هم این مجازات بدون آنکه اجرا شود، ساقط می گردد و از این جهت، شبیه سایر مجازات ها است. اما از آن جا که مجازات قصاص یک مجازات شخصی است و در مواردی تابع مقررات شرعی می باشد، احکام خاصی بر آن مترتب است.
عفو یکی از نهادهایی است که برای ابراز حس عطوفت و شفقت نسبت به مجرمین وضع شده است. گاهی پس از صدور حکم قطعی مشخص می شود که اجرای کیفر مصلحت اجتماعی خود را از دست داده و جز تخریب روحیه محکومٌ علیه نتیجه ای دربرندارد، بالاخص در مواردی که در زمان صدور حکم، مجازات معین شده موافق با افکار و عقاید عمومی بوده ولی بعداً در اثر تغییر افکار عمومی و ظهور اندیشه های جدید، جامعه نسبت به اعمال ارتکابی گذشته با نظر عفو و اغماض نگریسته و مرتکبین این قبیل جرایم را مستحق ارفاق و تخفیف می داند. در اینگونه موارد اصلح آن است که مجازات تحمیلی به مورد اجرا گذارده نشده و یا لااقل مورد تخفیف قرار گیرد تا از آثار زیان بار آن جلوگیری به عمل آید.
قانون گذار علاوه بر تدابیری که برای متوقف ساختن مجازات به صورت مشروط از طریق تعلیق مجازات و آزادی مشروط پیش بینی کرده، گاهی به جهات گوناگون مجازات مرتکبین جرایم را به طور قطعی مورد عفو قرار می دهد. با مطالعه و تحقیق در منابع کیفری اسلام، عفو و اغماض به این جهت اهمیت دارد که ناشی از ضعف نیست، بلکه عفو از موضع قدرت است، یعنی در عین این که ولی مقتول یا مجنیٌ علیه حق مقابله به مثل دارد، با این وجود در اثر عظمت روح و تربیت دینی، گنهکار را مورد عفو قرارداده و بدین ترتیب علاوه بر اصلاح خود و دیگران، در روح و جان شخص بزهکار نیز تأثیر بخشیده و با ایجاد احساس شرمندگی باطنی در وی، ایشان را مجبور می سازد تا جهت دستیابی به سعادت و رستگاری عمیقاً آمادگی پیدا کند.