پدر معنوی حزب الله
خاطرات و تحلیل های سیدحسن نصرالله درباره ی آیت الله بهجت
- معرفی کتاب
- مشخصات کتاب
معرفی کتاب پدر معنوی حزبالله
شناخت شخصیت انسانهای پیچیدهای همچون سیّدحسن نصرالله دشواریهای خاص خود را دارد. اینگونه افراد شخصیتی چندبعدی دارند که هر بعدی ازآن، یک دنیا حرف دارد. شهید سیّدحسن نصرالله شخصیت بزرگی بود که در صحنههای سیاسی، پشت قدرتهای عالم را میلرزاند و موازنات و معادلات دشمن را تغییر میداد. او از طرفی دیگر اهل ایمان، ذکر، معنویت و اتصال به خدا بود و این هنر مردان خداست که هم میتوانند روی مسائل سیاسی و اجتماعی اثرگذار باشند و هم با تمام این شرایط و دغدغهها، از عالم درون نیز غافل نشوند. و این خصوصیات بود که سیّدحسن نصرالله را شبیه به امام خمینی(ره) و امام موسی صدر و ... بود. سیّدحسنی که در دیداری که با امام راحل داشت، امام اختیار مسائل شرعی و مالی مقلدانش در لبنان را به او واگذار کرد، در حالیکه سیّدحسن فقط ۲۱ سال داشت. انگار امام در همان موقع، نوری در وجود او دیده بود و کشفش کرده بود.
۳۲ سال رهبری حزبالله، آن هم با شرایط سختی که اسرائیل در جنوب لبنان برای آنها رقم زده بود، کار سادهای نبود. اما سیّدحسن طوری حزبالله را مدیریت و پرورش داد که حتی پس از شهادتش، سالهای سال نیز از درخت حزبالله، امثال او و عماد مغنیه جوانه خواهند زد.
شاید بتوان یکی از نقاط عطف زندگی شهید سیّدحسن نصرالله را ملاقات با آیتالله بهجت (ره) بیان کرد. موقعی که سیّدحسن فقط ۲۵ سال داشت و در سال ۱۳۶۴ در قالب چند هیأت که از لبنان به ایران سفر کرده بودند، این دیدار صورت گرفت. در آن سفر سید عباس موسوی دبیرکل سابق حزبالله که بعدها به شهادت رسید هم حضور داشت. سیّدحسن در بین آن جمع، از همه کوچکتر بود. یکی از افراد آن جلسه، از آیتالله بهجت (ره) دستورالعملهای اخلاقی خواست که ایشان در پاسخ فرمودند: «به آنچه که میدانید عمل کنید. از گناه دوری کنید. در اول وقت نماز بهجا بیاورید و ذکر صلوات را زیاد بر زبان بیاورید و بسیار استغفار کنید.»
این دیدار برای سیّدحسن بسیار شیرین و ارزشمند بود و اثرات زیادی بر شخصیت وی گذاشت. سال ۱۳۸۸ و مدتی بعد از رحلت جانگداز آیتالله بهجت (ره)، سیّدحسن نصرالله در گفتوگویی اختصاصی با شبکه المنار لبنان، بهصورت تفصیلی خاطرات و تحلیلهای خود را دربارهی ایشان بیان کرد. ستون فقرات کتاب پدر معنوی حزبالله که وحید خضاب آن را تدوین کرده و از سوی انتشارات شهید کاظمی منتشرشده، از همین گفتوگو تشکیل داده است.
گزیده کتاب پدر معنوی حزبالله
بنده شخصاً بسیاری از چیزهایی که در مورد حضرت شیخ بهجت نوشته و جمع آوری شده بود را خواندم، ولی معتقدم آیت الله بهجت در واقع پدری معنوی بودند و ما نیز ایشان را پدری معنوی می دانستیم. این موضوع پس از رحلت امام خمینی تقویت شد. هنگامی که دیدیم رهبر و ولی امر ما یعنی حضرت آیتالله العظمی خامنهای(دام ظله الشریف) وقتی برای زیارت به قم مشرف میشوند بسیار اصرار دارند با حضرت شیخ (قدس سره) دیدار کنند، توشه بگیرند، سؤال کنند، استفاده ببرند و از راه نماییهای او بهره ببرند، دیگر تکلیف ما به عنوان سربازان و پیروان آن رهبر مشخص بود. در نتیجه شاید پس از رحلت حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف) این ابوت روحی و معنوی و ارتباط روحی قویتر شد.
.... جناب سید شایعهٔ مشهوری دربارهٔ آیت الله بهجت (قدس سره) بود که ایشان به پیرمردها (تا چه رسد به جوانها) مژده میدهند که دوران ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را درک خواهند کرد.
ولی وقتی از خود ایشان در این باره سوال میشد ایشان انکار میکردند و مشخصا میگفتند که وظیفهٔ هر مومنی این است که منتظر ظهور باشد، چه جوان چه پیر. شما در این بارهٔ این موضوع یا مشخصا دربارهٔ خود این قضیه از حضرت آیتالله بهجت سوال کرده بودید؟ جواب ایشان چه بود؟
-می خواستم به همین هم اشاره کنم. در دیدارهای اولی که به خدمت حضرت آیتالله مشرف می شدیم برادرانمان از ایشان میپرسیدند: «به نظر شما ظهور نزدیک است؟ فرج مولانا صاحبالزمان نزدیک است؟» مثل همهٔ مومنین و شیعیان اهلبیت (علیهم السلام) این آرزوی ما و غایت الآمال است. حضرت آیتالله همیشه امیدواری میداد، ولی وقت تعیین نمیکرد. این سیره، همان سیرهٔ اهلبیت علیهمالسلام است. میگفت: «انشاءالله فرج نزدیک باشد، رسیدن به آرزو نزدیک باشد، باید منتظر باشیم، باید کار کنیم.» ولی ما هیچوقت، حتی یک بار، از ایشان نشنیدیم که وقتی را مشخص کنند. حتی تعیین وقت به صورت اجمالی و سربسته هم نداشتند. اینکه مثلا بگویند در کوتاه مدت، در همین نزدیکیها. نه، ابدا حتی این را هم نداشتند. یک روز یک نفر آمد پیش من و ادعا کرد مطلبی را در اینباره با گوش خودش از حضرت آیتالله شنیده است. من به حرفهای این شخص اعتماد داشتم.