کتاب مجموعهای از داستانهها و حکایتهای شیرین و خواندنی، به کوشش فرزانه زاج و امین امینی؛ برگرفته از داستانهای ملل مختلف است.
اساس انتخاب و گزینش داستانها، نوآوری و آشنایی با نویسندگان کشورهای مختلف، که مخاطب را با سبک نگارش قدیم و جدید نویسندگان مشهور یا نو قلم، از گوشه کنار جهان در مکاتب مختلف ادبی آشنا میسازد، که هر یک دارای ویژگی خاصی هستند. کتاب حاضر شامل داستانهای جذاب و خواندنی نظیر؛ "تابلوی داوینچی، شتر بر بام، سیاست چرچیل، ابلیس و فرعون، شاعرْ دزدی، رودخانه، فیل، فرشته و مرگ، افسانهای کوچک، طناب یا خدا" و دیگر داستانها میباشد.
طناب یا خدا؟
کوهنوردی میخواست از بلندترین کوه بالا برود....
او پس از سالها آمادهسازی، ماجراجویی خود را آغاز کرد ولی از آنجا که افتخار
کار را فقط برای خود میخواست، تصمیم گرفت تنها از کوه بالا برود.
شب، بلندیهای کوه را تماماً در برگرفته بود و مرد هیچ چیز را نمیدید. همه
چیز سیاه بود و ابر روی ماه و ستارهها را پوشانده بود.....
همانطور که از کوه بالا میرفت، چند قدم مانده به قله کوه، پایش لیز خورد و در
حالی که به سرعت سقوط میکرد، از کوه پرت شد.....
در حال سقوط فقط لکههای سیاهی را در مقابل چشمانش میدید و احساس
وحشتناک مکیده شدن به وسیله قوه جاذبه او را در خود میگرفت.....
همچنان سقوط میکرد و در آن لحظات ترس عظیم، همه رویدادهای خوب و بد
زندگی به یادش میآمد، اکنون فکر میکرد مرگ چقدر به او نزدیک است...
ناگهان احساس کرد که طناب به دور کمرش محکم شد. بدنش میان آسمان و
زمین معلق بود و فقط طناب او را نگه داشته بود و در این لحظهی سکون برایش
چارهای نمایده بود جز آن که فریاد بکشد.
خدایا کمکم کن
ناگهان صدایی پر طنین که از آسمان شنیده میشد، جواب داد:
از من چه میخواهی؟
- ای خدا نجاتم بده!
- واقعاً باور داری که من میتوانم تو را نجات بدهم؟