کتاب تکل مازیار زارع زیر پای کریم انصاری فرد 14 روایت به قلم روح الله شریفی است. از این نویسنده پیش از این هشت کتاب با موضوع محوری دفاع مقدس به چاپ رسیده است.
در تازه ترین اثر این نویسنده با قهرمان هایی از دل جامعه مواجهیم. برخی داستان های این مجموعه حاوی نقدی تیزبینانه با زبانی طنز و گاه به تصویر کشیدن رنجی ملموس است، تصویری که از نگاه انسانی و واقع بینانه نویسنده این اثر به مقولاتی چون جنگ، انقلاب، مدافعین حرم و... بر می آید که منجر به همذات پنداری بیشتر با قهرمان های داستان می گردد.
در کتاب «تکل مازیار زارع زیر پای کریم انصاری فرد» با نثری نزدیک به زبان مردم کوچه و بازار و همچنین بهره بردن از جملاتی کوتاه، صریح، صمیمی و گاه شوخ طبعانه مواجهیم. نثری برون گرا که تداعی گر لحن داستان های نویسندگانی چون جلال آل احمد است.
سر فلکه سپه، مردان و زنان زیادی ایستاده بودند. بیشتر یا به آن دوردست چشم می انداختند و یا ساعت سیکوی روی دستشان را چک می کردند. با اینکه نظم نداشتند؛ اما بی نظم هم نبودند. همه این مردان و زنان منتظر را از نگاه گذراندم. خیابان سپه روز عادی را نمیگذراند. معلوم بود که قزوین، چون پابه ماهی است که به درد افتاده و باید فرزندی به دنیا بیاورد. مادرم تا فلکه با من آمد. وقتی خواست خداحافظی کند؛ گفت: «می روی سر سلامگاه. زیر بید مجنون می مانی. با هیچ کس هم حرف نمی زنی تا خودش بیاید دنبالت. نبینم بروی قاتی راه پیمایی. هر روز میآیی بس است. امروز تکلیف زندگیات را مشخص کن. نمیخواهی که برایت حرف دربیاورند؟ فکر آن پسره را هم از سرت بیرون کن»