کتاب هبذول نوشته امید کورهچی می باشد و توسط انتشارات کتابستان معرفت منتشر شده است. این کتاب هم اکنون نیز یکی از پرمخاطب ترین کتاب های ایرانی است و بسیاری با خواندن آن کتاب خوان شده اند. بعد از آن در کتاب های «لو30یا» و «صخور» نیز، این تجربه ی خوب، تکرار شد!
پای موجودات ماورایی در سال 94 برای اولین بار با چاپ کتاب «7جن»، به صورت جدی به ادبیات داستانی ما باز شد. بعد از خواندن کتاب «7 جن»، «لو30یا» و «صخور» در ادامه مجموعه به کتاب هَبذُوَل می رسیم که ادامه همین مجموعه کتاب های ماورایی می باشد!
با خلاقیت و ذکاوت امید کوره چی، نظر مخاطبین زیادی به این سری کتاب ها جلب شده است. در این کتاب ها، از داستان هایی فانتزی با چاشنی تخیل و با استفاده از حقایقی درباره موجودات ماوراء الطبیعه استفاده شده است. که علاوه بر سرگرم شدن مخاطبان و همراهی با کاراکترهای داستان، باعث شناخت بهتر از موجودات ماوراء الطبیعه می شود و نقاط تاریک ناشناخته ای برایشان روشن می شود.
نویسنده مخاطب را، در کتاب هبذول به کویر میبرد و با موجودات عجیب و غریب بیابانی آشنا می کند. داستان با گفتوگوی درونی «هبذول» با خودش آغاز می شود. در آنجاست که هبذول به خودش نهیب میزند و که باید حافظ وادی باشد و جان همه وادینشینان را نجات دهد. وادی، پیشگویی بهنام آهنوس دارد.
آهنوس پیشبینی کرده این هبذول است که، روزی نسل طهطیلها را حفظ میکند و آن ها را از مرگ رهایی می بخشد. موضوعی، قهرمان داستان را آزار میدهد. هیچکس در وادی او را دوست ندارد و مانند یتیم با او برخورد می کنند. اما آیا این مسئله باعث دلسردی هبذول میشود؟ یا بالعکس، او را نیرومندتر میکند؟
کتاب هبذول در هفت فصل به رشتهی تحریر درآمده که عناوین آنها شامل «آهنوس»، «ریحانه»، «طهطیل»، «حاطیس»، «تموش»، «مرهوت» و «مهمیرا» میشوند.
میدانستم بانو آهنوس ملاحظهی مرا میکند و شاید به من دلگرمی میدهد تا بیش از این سرخورده نشوم چه اینکه هیچکس در وادی از من خوشش نمیآمد، خب همه مرا به چشم یک یتیم بیکاره میدیدند، بدبختی که استاد ماذر بزرگ پناهش داده؛ استاد ماذری که همهی طهطیلهای وادی آرزوی شاگردیاش را داشتند اما او بهجز منِ آوارهی بیکسوکار، طهطیل دیگری را قبول نکرده بود و همین باعث میشد که من سرم را بالا بگیرم و با غرور که نه! شاید با سربلندی در وادی قدم بردارم تا لحظهی موعود فرابرسد، بله قرار بود در گاهگرد زهره، میراث ماذر بزرگ که جادوی وادی بود و از فلک زهره نیرو میگرفت به من منتقل شود. استاد ماذر میخواست در آن گاهگرد، دروازهی هفتادسالهی جادوی طهطیل را بر من بگشاید؛ جادویی که تمام اهل وادی حسرت داشتن آن، میان چشمهایشان گود میشد اما هیچکس لایق جادوی ماذر بزرگ نبود بهجز منی که نه پدرش معلوم بود و نه مادرش؛ طهطیل آوارهای که یک روز از وسط بیابان خودش را به وادی رسانده بود... پیش از آن را به یاد ندارم که آوارگی چیزی برای به خاطر سپردن ندارد، فقط یادم میآید از یک راه مخفی وارد وادی شدم و از بدبختی لگد به سنگهای جاده اصلی وادی میزدم که ناگهان مردی میانسال و کوتاهقامت که ریش درازش تا پایین شکمش بلندی داشت در برابرم ظاهر شد، دور و برم را نگاه کردم اما نمیفهمیدم چطور او پیشرویم ظاهر شده که مرد به چوبدستش تکیه زد و گفت:
- به سنگها لگد نزن... بهشون احترام بذار... هر تکه سنگ روی زمین برای خودش یه موجود زنده است.
کتاب هبذول، به نظر برخی از مخاطبان کتاب عمیقی است، بقدری که برای فهم و درک کتاب، بهتره کتاب های قبلی رو خوانده باشیم. اما علاوهبر عناوین این رمانها، طراحی جلد متفاوت و رمزآلود آنها نیز باعث جذابیت بیشترشان شده انست.
نسخه چاپی کتاب هبذول را می توانید از طریق سایت و یا نرم افزار فراکتاب خریداری کنید و پس از دریافت، از خواندن آن لذت ببرید.
مشخصات کتاب هبذول در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | کتابستان معرفت |
نویسنده: | امید کوره چی |
تعداد صفحه: | 483 |
موضوع: | داستان ایرانی، داستان کوتاه |
قالب: | چاپی |